۴ ☠ فقر غرب و شوق ثروت شرق 🔻ريشه اصلي آغاز استعمارگري را بايد بيش از هر چيز ديگر در عرصه انگيزه‌هاي اقتصادي غارتگران اروپايي جستجو کرد. اروپا در آن دوران آن‌چنان با فلاکت و بدبختي وکمبود دست و پا مي‌زد که رهايي از اين وضع، خود يکي از مهم‌ترين عوامل آغاز استعمارگري به حساب مي‌آيد. 🔸در اين راستا «توين.بي» در کتاب تاريخ تمدّن خود مي‌نويسد: «فقر کشورهاي اروپاي غربي حکام آنها را وادار ساخت تا از فتوحات ماوراء بحار حمايت و تشويق به عمل آورند.» 🔹در اين شرايط مهم‌ترين عامل تحريک اروپايي‌ها و دربار پادشاهي اسپانيا و پرتغال براي آغاز سفرهاي اکتشافي، يافتن راه‌هاي رسيدن به شرق و غارت و دست‌اندازي به ثروتي بود که آوازه عظمت و جلال آن مدت‌ها بود که به گوش اروپايي‌ها رسيده بود. 🔸در گام نخست مهم‌ترين انگيزه و هدف آن‌ها دست‌يابي به ثروت‌هاي موجود در آن سرزمين‌ها (به ويژه جواهرات) بود؛ امّا به تدريج انگيزه‌هاي وسيع‌تر اقتصادي نظير تجارت، انتقال مواد معدني و کشاورزي به سرزمين‌هاي اروپايي و فروش کالاهاي مصنوع و رو به افزايش کشورهاي اروپايي، به فعاليت‌ها و رقابت‌هاي استعماري وسعت بخشيد. 🔹با جاري شدن سيل ثروت از شرق به غرب، شاهد تحوّلي در ساختار اقتصادي اين مماليک و آغاز دوران سرمايه‌داري هستيم. عبور از وضعيّت فئوداليسم به سرمايه‌داري، نيازمند سرمايه بود که اين مهم از طريق غارت شرق حاصل آمد.