چرا میگوییم ایران قویترین اقتصاد دنیا را دارد؟ 🧐
شاید در نگاه اول شما هم که به انقلاب و جمهوری اسلامی دلبستگی دارید از این ادعا تعجب کنید! اما آن چیزی که اهمیت دارد و قابل نقد است ادعا نیست؛ بلکه استدلال است.
من در این متن سعی میکنم استدلال مختصری برای مدعای خودم بیاورم و شما هم سعی کنید آن را نقد کنید.
✍
شرح استدلال:
تعریف: اقتصاد یعنی تامین نیازهای انسان در مسیر رشد با حفظ آزادیهای فردی و اجتماعی (استقلال) برای تحقق پیشرفت مردم پایه (عدالت) با توجه به شرایط زمانی و مکانی
البته ممکن است شما تعریف دیگری از اقتصاد داشته باشید. اما استدلال من بر اساس تعریف فوق است و اگر شما این تعریف را نپذیرید دلیلی ندارد استدلال را هم بپذیرید.
۱. نظامات اجتماعی در هم تنیدهاند. آنچه اقتصاد، فرهنگ یا سیاست نامیده میشود مطلقا مرز مشخصی ندارند و هیچ متر و معیاری وجود ندارد برای جدا کردن رابطهها/پدیدهها/طرحها/برنامههای اقتصادی از رابطهها/پدیدهها/طرحها/برنامههای فرهنگی یا سیاسی. مثلا هیچکس نمیتواند بگوید مصرف یک پدیده اقتصادی است یا فرهنگی یا سیاسی!
۲. تحریم و جنگ اقتصادی: یک اقتصاد قوی باید بتواند در مقابل نیروهای معارض خود مقاومت کند. هم خود را حفظ کند هم از مرزهای فرهنگی، سیاسی و امنیتی خود دفاع نماید.
اقتصاد جمهوری اسلامی ایران تنها اقتصادیست که توانسته بیش از ده سال جنگ تمام عیار اقتصادی و چهل سال تحریم را تحمل و درعین حال پیشرفت کند.
هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که بتواند حتی یک ماه در مقابل چنین فشاری مقاومت کند.
۳. پاک و مشروع و حلال: بسیاری از اقتصادهای ظاهرا بزرگ دنیا بوسیله استعمار و استثمار و جنگ و غارت و ... توانستند قدری رفاه برای بخشی از مردم خود فراهم کنند. صنایع پورن، قمار، رقص، مشروبات الکلی و... جزء جدانشدنی از بسیاری از اقتصادهای دنیاست. اما به برکت مجاهدت مردم ایران و قیامی که برای خدا انجام دادند اقتصاد ما دچار این ناپاکیها نیست.
همچنین ایران مثل آمریکا با ایجاد بدهی و چاپ دلار، منابع و کالاها و خدمات سایر ملتها را نمیدزدد.
۴. قدرت فرهنگی: بدون تردید ایران به لحاظ فرهنگی و حفظ ارزشها و سنتها و هنجارهای اجتماعی و معنویت فرسنگها نسبت به کشورهای بهاصطلاح توسعه یافته جلوتر است و این ممکن نیست اتفاق بیفتد مگر اینکه بردار اقتصاد با بردار فرهنگ همجهت شده باشد. بعنوان مثال هزینههای فرهنگی برای حفظ خانواده در ایران را مقایسه کنید با هزینههای ضدفرهنگی آنها در ترویج همجنسبازی و...
یا هزینههای مردم و دولت برای هیاتها، مسجدها، آموزش و پرورش، صدا و سیما و...)
۵. قدرت سیاسی: امروز در دنیا هیچ سیاستمداری نیست که بتواند مسائل سیاسی دنیا را منهای ایران تحلیل کند. امکان ندارد نقش و قدرت سیاسی ایران امروز را با ایرانِ قبل از انقلاب مقایسه کرد. نمیتوان قدرت سیاسی ایران را با کشورهایی که مطیع نظام سلطه هستند مقایسه کرد. و البته نمیتوان قدرت سیاسی در این سطح را بدون توان و توازن در نظامات اجتماعی و بویژه اقتصاد به دست آورد.
۶. امنیت: قرنهاست نظام سلطه سعی کرده تا مسیر تجارت زمینی دنیا که از ایران میگذشته را ناامن کند ولی به برکت جمهوری اسلامی و مجاهدت امامین انقلاب و سربازان و سردارانشان از پکن تا مدیترانه امن است و ما به مرزهای تمدنی خود رسیدهایم.
آیا امکان دارد بدون اقتصاد و با دست خالی چنین امنیتی به وجود بیاید؟
۷. شاخص تامین نیاز: ایران در مجموع شاخصهای تامین نیاز با اختلاف نسبت به تمام کشورهای دنیا جلوتر است. از نیازهای ابتدایی مثل خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج گرفته تا امنیت و عزت و آموزش و پرورش و بهداشت و ...
در حقیقت مجموع نمره ایران در تمام شاخصهای تامین نیاز با توجه به شرایطش بسیار بالاتر از کشورهای دیگر است اگرچه ممکن است کشوری در یکی دو شاخص از ایران پیشتر باشد.
۸. مقایسه با غرب: کشورهای غربی که خود را توسعه یافته میدانند علاوه بر اینکه فرهنگ و نظام اجتماعی و استقلال خود را نابود کردند در تامین کوچکترین نیازهای بسیاری از شهروندان خود ناتواناند. کشتهشدن صدها هزار نفر از سرما و گرما در اروپا و بیخانمانی میلیونها نفر از جمله دو و نیم میلیون کودک در آمریکا مسائلی است که در ایران وجود ندارد.
موارد مهم دیگری از جمله مساله
عدالت و توزیع مالکیت و حجم زیرساختهای ایجاد شده و پیشرفتهای علم و فنآوری و حفظ و تقویت نهادهای اصیل اجتماعی مثل خانواده و... نیز وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است.
نتیجه: اگر بدون توجه به شاخصهای ناقص و غلط و جهتدار غربیها به اقتصاد ایران بنگریم و آن را با گذشته خود و یا با کشورهای دیگر در شرایط جنگ و تحریم مقایسه کنیم بدون تردید ایران قویترین است اما در مقایسه با مطلوب خودمان قطعا عقب هستیم.
✍ حسین عباسی
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij