🔻واقعیت‌های پشت‌صحنه‌ی پزشکیان: از ماست که بر ماست! 🖊مهدی جمشیدی ۱. معتقدم رأی به پزشکیان، رأی به آغاز دوباره‌ی «فساد دولتی» است؛ چون کسانی‌که در اطراف وی هستند، اغلب به گونه‌ای رفتار کرده‌اند که حاصلش، دست‌اندازی به بیت‌المال بوده است. به «نهج‌البلاغه‌خوانی» پزشکیان، اعتماد و‌ اعتنا نکنید، بلکه به «حامیان سیاسی‌»اش بنگرید که وقتی در قدرت بوده‌اند، چگونه عمل کرده‌اند. اینکه وی جمله‌هایی از نهج‌البلاغه را در حافظه داشته باشد، نشان نمی‌دهد که یک دولتمرد صالح است، بلکه باید دید چه کسانی و به چه دلایلی از وی حمایت می‌کنند و او چه نسبتی با آنها دارد. اگر وی امروز، چشم بر فساد ببندد و از مفسدان و اشراف و سیاست‌بازان، فاصله نگیرد، فردا در دولتش نیز همین‌ها را به کار خواهد گرفت. پزشکیان، فقط «شعار» می‌دهد و «خطابه» می‌خواند، اما در عمل، واکنشی به فساد نشان نخواهد داد. هیچ مفسدی اگر اطمینان می‌داشت که پزشکیان در برابرش موضع‌گیری می‌کند و به وی میدان نخواهد داد، به سوی او و ستادش نمی‌آمد و از وی دفاع نمی‌کرد. پس اگر چنین شده، نباید از پزشکیان انتظار داشت که عدالت‌خواه و فسادستیز باشد و دانه‌درشت‌ها و گردن‌کلفت‌ها را برنتابد. جریانی که «قدرت» و «ثروت» را به یکدیگر پیوند زده‌اند، اکنون در کنار او ایستاده‌اند و برای رأی‌آوردنش، یقه چاک می‌دهند. ۲. بهره‌ی پزشکیان از «اخلاق» و «ادب» و «انصاف»، ناچیز است. او خطاب به جلیلی، لفظ «این» را به کار می‌برد و با ادبیاتی ناروا و‌ تحقیرآمیز با او سخن می‌گوید. لحن سخنش، تناسبی با ریاست‌جمهوری ندارد؛ همچنان که زبان بدنش نیز معیوب و مختل است و حتی راه‌رفتن و نشستنش. او نمی‌تواند در قالب آداب و اقتضائات اخلاقی ریاست‌جمهوری بگنجد و از خود، «تعادل» و «وزانت» نشان بدهد. او اگر احساس کند که باید در پی غلبه باشد، روش‌های ناصواب و غیراخلاقی را به کار خواهد گرفت؛ چنانکه مناظره‌اش گویای ظهور باطن وی در موقعیت بحرانی است. من میل به دیکتاتوری و تحمیل و سرکوب را در رفتار وی مشاهده کردم؛ او زمینه‌ی درونی هراسناکی برای این امر دارد. این نوع خلقیات، ریاست‌جمهوری او را به یک چالش در حوزه‌ی اخلاق سیاسی تبدیل خواهد کرد. با حضور وی، قلدری‌ها و تحکم‌ها و تحمیل‌ها و انسدادها در پی خواهد بود. ۳. واقعیت تلخ دیگر درباره‌ی پزشکیان این است که او، با «دست خالی» و «ذهن خام» به میدان آمده و برنامه و طرحی برای تدبیر ندارد. خودش هنوز به «جمع‌بندی» نرسیده، بلکه باید گفت هنوز حتی به مسأله‌ها، «فکر» هم نکرده است. جالب اینکه حتی در مدت تبلیغات انتخاباتی نیز نکوشید قدری خود را تجهیز برنامه‌ای کند و حداقل در ظاهر، نشان بدهد که نقشه‌ی راه دارد. بی‌خیال و بی‌تفاوت آمده و مدعی است که این گره‌ها را کارشناسان خواهند گشود. دولت او، دولت تعلیق و سرگردانی است؛ دولت بی‌هدف و چندتکه؛ دولت حرکت‌های زیگ‌زاگی و متلاطم؛ دولت روزمرگی‌ها و شعارها و نتوانستن‌ها؛ دولت تکرار اشتباه‌ها و تجدید خطاها و آزمودن آزموده‌ها. تکیه بر پزشکیان، تکیه بر باد است. او حتی خودش هم نمی‌داند و نمی‌فهمد که چه می‌خواهد؛ پس درباره‌ی او، چه چیزی را باید انتخاب کرد؟! او به دلیل فقدان‌ها و عدم‌هایش، انتخاب‌کردنی نیست. رأی به او، رأی به ابهام و تاریکی و تردید است. و چه تلخ است سپردن ایران به دست کسی‌که از تدبیر، تهی‌ست و می‌خواهد با روخوانی متن‌های دیگران، پیروز شود. هیچ تردیدی ندارم که دولت او، دولت «انحطاط» و «افول» خواهد بود؛ هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد، جز آنکه تجربه‌ی سیاه حسن روحانی، تکرار خواهد شد و معیشت، از چاله به چاه خواهد افتاد. من از یک «تهدید ملی» سخن می‌گویم که مهلک و ویران‌گر است. او نمی‌داند و نمی‌فهمد؛ چنین کسی، هرگز شایسته‌ی ریاست‌جمهوری نیست، بلکه یک چالش بزرگ است. با سرنوشت و هویت و معیشت و آبروی ملی خویش بازی نکنیم و جانب پزشکیان را نگیریم و اجازه ندهیم وی با چند صدهزار رأی بیشتر، بر روی کرسی ریاست‌جمهوری بنشیند. خطر، جدی و بزرگ است. راه صواب ‌و صلاح، همان راهی است که شهید رئیسی در پیش گرفت؛ با انتخاب غلط، این راه ناتمام را کنار نگذاریم و به دوره‌ی تباه و تیره‌ی حسن روحانی بازنگردیم. اثرات این انتخاب نادرست، به‌زودی به زندگی خود ما باز خواهد گشت و گریبان ما را خواهد گرفت. اگر خودتان امکان تشخیص ندارید، دست‌کم بنگرید که حامیان دو طرف، چه کسانی هستند. در طرف پزشکیان، عده‌ای سرمایه‌سالار زالوصفت و سیاست‌باز عقده‌ای و بی‌هویت غربزده و تشنه‌ی قدرت هستند که هنرشان، متوقف‌سازی ایران است. کارنامه‌‌ی اینان، سراسر تلخی و تباهی و نشدن و نتوانستن و گدایی و انفعال است. و اگر چنین شخص ناکارآمد و ناتوانی را انتخاب کردیم و تجربه‌ی دوره‌ی روحانی تکرار شد، حق نداریم به انقلاب و نظام اعتراض اعتراض کنیم؛ از ماست که بر ماست. 👇 @ur_sep_farhanghian_bsij