6.47M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
📻ائل سوزو 🔴قاری ننه نین ناغیلی داستان معروف «قاری ننه» برای بسیرای از مردم خطه آذربایجان بسیار ذبزرگی را می­توان سراغ داشت که حتی یک بار نیزقصه قاری ننه را به نوه­هایش نگفته باشد.روستایی و شهری و عشایر همه قاری ننه را از بر هستند. داستان قاری ننه از آنجا آغاز می شود که این ننه پیر گوساله خود را در یک روز سرد ویخبندان به چرا می برد. و از قضا پای گوساله روی یخ سر می­خورد و می­شکند. آنگاه قاری ننه لب به شکوه می­گشاید و از ظلم و بی رحمی یخ سخن می­راند . یخ در پاسخ خود را مظلوم می­پندارد و خورشید را که او را آب می­کند بی رحم تر می­خواند. قاری ننه به سراغ خورشید می­رود و او ابر را که رویش را می­پوشاند ستمگرتر می­داند. ابر نیز قاری ننه را به سراغ باران ارجاع میدهد . باران هم او را پیش سبزه که از او می­روید می­فرستد. سبزه نیز گوسفند را ستم پیشه تر می­خواند. گوسفند هم خانم خانه را که گوشتش را می­پزد بلا ی روزگار معرفی می­کند. خانم نیز لب به شکایت از موشی می­گشاید که گندم هایش را می­دزد. و سرانجام موش قاری ننه را به نرد گربه می­فرستد و او را ستمگرترین می­نامد. اما گربه تمامی اتهامات را در خصوص ستم پیشگیش می­پزید و در وصف حال خود نغمه سرایی می­کند. شعرهای گربه داستان قاری ننه در مناطق مختلف آذربایجان به گونه­های متفاوت ذیل خوانده می ­گردد ۱- من یامانام یامانام/کورسو اوستو قیشلاغیمدی/ یوک اوستونده یایلاغیمدی/خانیم کسسو گوتورنده/ یان باجایویلاغیمدی https://eitaa.com/joinchat/663617733C79e4c9572e https://t.me/rasadeuormia تلگرام