📻ائل سوزو
🔴قاری ننه نین ناغیلی
داستان معروف «قاری ننه» برای بسیرای از مردم خطه آذربایجان بسیار ذبزرگی را میتوان سراغ داشت که حتی یک بار نیزقصه قاری ننه را به نوههایش نگفته باشد.روستایی و شهری و عشایر همه قاری ننه را از بر هستند. داستان قاری ننه از آنجا آغاز می شود که این ننه پیر گوساله خود را در یک روز سرد ویخبندان به چرا می برد. و از قضا پای گوساله روی یخ سر میخورد و میشکند. آنگاه قاری ننه لب به شکوه میگشاید و از ظلم و بی رحمی یخ سخن میراند . یخ در پاسخ خود را مظلوم میپندارد و خورشید را که او را آب میکند بی رحم تر میخواند. قاری ننه به سراغ خورشید میرود و او ابر را که رویش را میپوشاند ستمگرتر میداند. ابر نیز قاری ننه را به سراغ باران ارجاع میدهد . باران هم او را پیش سبزه که از او میروید میفرستد. سبزه نیز گوسفند را ستم پیشه تر میخواند. گوسفند هم خانم خانه را که گوشتش را میپزد بلا ی روزگار معرفی میکند. خانم نیز لب به شکایت از موشی میگشاید که گندم هایش را میدزد. و سرانجام موش قاری ننه را به نرد گربه میفرستد و او را ستمگرترین مینامد. اما گربه تمامی اتهامات را در خصوص ستم پیشگیش میپزید و در وصف حال خود نغمه سرایی میکند. شعرهای گربه داستان قاری ننه در مناطق مختلف آذربایجان به گونههای متفاوت ذیل خوانده می گردد
۱- من یامانام یامانام/کورسو اوستو قیشلاغیمدی/ یوک اوستونده یایلاغیمدی/خانیم کسسو گوتورنده/ یان باجایویلاغیمدی
#رصد_ارومیه
https://eitaa.com/joinchat/663617733C79e4c9572e
https://t.me/rasadeuormia تلگرام