💠 فضیلتنگاه به سادات
... عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّيَّتِنَا عِبَادَةٌ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَى الْأَئِمَّةِ مِنْكُمْ عِبَادَةٌ أَوِ النَّظَرُ إِلَى جَمِيعِ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله قَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِيعِ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ يَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِي.
📚عيون أخبار الرضا علیهالسلام؛ ج۲؛ ص۵۱
حضرت امام رضا علیهالسلام فرمودند:
نگاه کردن به فرزندان ما (سادات) عبادت است.
راوی پرسید: نگاه کردن به امامان از شما اهلبیت عبادت است یا نگاه به همۀ سادات و ذرّیۀ رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله؟!
حضرت فرمودند:
نگاه کردن به همۀ سادات از اولاد و نسل پیامبر، عبادت است؛ البته تا زمانی که از روش و پیروی از دستورات ایشان جدا نشده و خود را به گناهان و معاصی، آلوده نکرده باشند!
💠 احترام به ساداتحاج مرتضی حائری
❖ آیت الله شبیری زنجانی:
حاج آقا مرتضی حائری، داماد آقای حجّت بود و به لحاظ سیادت همسرش، خیلی حال او را رعایت میکرد. وقتی به حرم حضرت رضا علیهالسلام مشرّف میشدند، حاج آقا مرتضی با علوّ مقام برای او زیارتنامه میخواند.
📚جرعهای از دریا؛ ج۳؛ ص۶۳۳
💠 احترام به سادات در زندگی حاج شیخ آشتیانی
❖ آیت الله شبیری زنجانی:
● حاج شیخ مرتضی آشتیانی شخص اوّل تهران بود.
● به نظرم از آسیّد فرج الله فقیهی اصفهانی شنیدم: نماز حاج شیخ مرتضی به قدری شلوغ میشد که برای مأمومینی که دیر میآمدند، جا پیدا نمیشد. یکی از اشراف برای اینکه در نماز حاج شیخ مرتضی شرکت کند، به یکی از مأمومین پنج تومان داد تا جایش را به او بدهد. این قضیه مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است و در آن وقت پنج تومان مبلغ زیادی بود.
● حاج شیخ مرتضی مخالفی داشت که سیّد بود. آن سیّد برای اینکه مرحوم آشتیانی را از میدان به در کند، با مقدّماتی در بین مردم شایع کرد که وی با روسها در به توپ بستن حرم حضرت رضا علیه السلام همکاری و تبانی کرده است!
●این شایعه و تهمت بزرگ، وقتی در میان مردم منتشر شد، کار را به جایی رساند که حتّی یک نفر هم در نماز وی شرکت نمیکرد و فقط کسی که سجاده را میانداخت، همراه او میآمد. شرایط به گونهای شد که مرحوم آشتیانی نتوانست در تهران بماند و به مشهد رفت.
● وقتی آن سیّد موفّق شد به این شکل مرحوم آشتیانی را کنار بزند و میدان برای او خالی شد، متوجه شد که چه گناه بزرگی کرده و چه ضربهای به مرحوم آشتیانی زده است. لذا برای استحلال نزد او رفت. آشیخ مرتضی بزرگوارانه گفت: اگر به من وعده بدهی که نزد جدّت از من شفاعت کنی، حاضرم تو را ببخشم!
● وی در احترام به سادات بسیار عجیب بود. آقای حاج آقا رضا صدر میگفت: یادم هست وقتی کودک دو سه سالهای بودم، آقای آشتیانی مرا بغل میکرد و گاهی پای مرا به ریشش میکشید و تبرّک میجُست. وی مرد فوق العادهای بود.
📚جرعهای از دریا، ج ۳، ص۴۳۳
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄