📌تأملی در ذات هنر بخش دوم: 🔹ما "ذات هنر" را با "اثر هنری" می شناسیم و از مشاهده و تحلیل اثر هنری به ذات هنر پی می بریم. بدین جهت در ابتدا می پرسیم اثر هنری چیست؟ 🔸 در نگاه اولیه ، اثر هنری، اثری است که مخلوق انسان و معلول کار اوست. 🔹توضیح اینکه انسان با کار و عمل، هم خود را میسازد و هم خود را آشکار می کند. سازندگی و آشکار شدگی انسان معلول کار است و بدین واسطه در زندگی نقش آفرینی می کند. دیگران نیز انسان را به واسطه برونداد ها و نوع کارها می شناسند و بر همین اساس افراد جامعه را قشر بندی می کنند نجارها، بناها ، نانواها، معلمان، مهندسان، پزشکان و سایر اقشار. 🔹 این گونه قشربندی کردن نشان می دهد که کار معرف آدمي و نشانگر و سازنده هویت اجتماعی انسان و تعیین بخش نحوه نقش آفرینی و مشارکت و سازندگی اجتماعی اوست. با کار است که انسان ره یافته‌ای خود را نشان می دهد و دیگران را در آن سهیم می کند. پس انسان بوسیله کار ساخته می شود و سازنده می شود. 🔸 هویت کار را "هدف" و "غایت" آن مشخص می‌کند. مثلا گاه هدف اقتصادی است و گاه سیاسی؛ گاه آموزشی و گاه پژوهشی است، گاه تزئینی و گاه تفریحی است. خلاصه هدف کار، جوهره کار را تعیین می کند. 🔹 فعالیتها و کارهای انسانها را تقسیم بندی های مختلفی کرده اند تقسیم به التذاذی و تدبیری؛ مومنانه و مشرکانه؛ صالح و غیر صالح؛ فردی و اجتماعی و تقسیمات دیگر. یکی از تقسیمات هم تقسیم کار به "کارهنری" و کار غیر هنری است. 🔹 برای کار هنری نیز دو اصطلاح وجود دارد که لازم است در آنها قدری فکر کنیم تا شاید از طریق آنها بتوان راهی به "ذات هنر" یافت. 🔺اصطلاح اول: 🔸 در فرهنگ عمومی، هر کاری که از برخی ویژگی ها نظیر نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، تنوع و چشم نوازی برخوردار باشد کار هنری خوانده می شود. همچون جنگ هنرمندانه، مدیریت هنرمندانه، نگارش هنرمندانه، ساختمان هنرمندانه. در واقع هر کدام از این مؤلفه ها نشانه ای از امر "زیبا" است. در این صورت هر کاری که نشانه ای از زیبایی در آن قابل رؤیت باشد کار هنری است. از دقت در این توضیح، مشخص می شود که این اصطلاح، استعمال عام از کار هنری است که صحیحتر این است که به جای "کار هنری" به آن "کار هنرمندانه" و یا "کار زیبا" گفته شود. کاری که موصوف به صف زیبایی و هنرمندی می شود. "کار هنرمندانه" اختصاصی به هیچ عرصه و میدان کنشگری ندارد و شامل همه کارها و فعالیت‌های انسان در همه عرصه ها و زمینه ها می شود و هرکس می تواند با رعایت دقت و ظرافت، کار زیبا و هنرمندانه انجام دهد. 🔸 به زبان فلسفی، "هنر" در این اصطلاح یک معنای حرفی و وجود نعتی و رابط دارد و هیچ استقلال و ماهیتی از خود ندارد. بدین جهت نه جوهر است و نه عرض. و چون ذات ندارد هیچ وصفی را نمی پذیرد، هر چه هست همان کار است و هنر و زیبایی، وصف آن است. 🔺اصطلاح دوم 🔹 علاوه بر معنای حرفی و وجود رابط هنر، معنای اسمی و وجود مستقل برای آن وجود دارد. در این اصطلاح هنر یک وصف برای کارها با اغراض مختلف و در میدان‌های متنوع نیست، بلکه هنر خود مقصود است و کار از آن جهت انجام می شود که هنر است و در مسیر تحقق رسالت هنر است. یعنی حقیقت و غایت کار، هنر است. از این رو کار هنری یک قسم از اقسام کار و در عرض سایر کارهاست و به این اعتبار هنر نیز دارای معنای اسمی و داری ذات و ماهیت است که از ساير امور تمایز و تشخص می یابد. 🔸 حال این پرسش مطرح می شود که کار هنری چیست و اثر هنری کدام است؟ چه چیزی موجب تمایز و شخص کار هنری و اثر هنری از ساير کارها و فعالیت‌ها و آثار انسانی می شود؟ 🔹با توجه به آنچه گفته شد، نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، چشم و گوش نوازی و گوش اگر چه هر کدام مهم هستند و در اثر هنری یافت می شود اما وجه تمایز اثر هنری نیست چون همه کارهای انسان می تواند متصف به این امور باشد و در عین حال غرض و غایت دیگری داشته باشند که در این صورت، "هنر" بی ذات و بی اثر خواهد شد. به تعبیر دیگر، ناخواسته هنر را حذف کرده ایم و به کارهای روزمره تقلیل داده ایم. در حالی که "هنر" می تواند یک وجود مستقل و معنای اسمی و هویت متمایز داشته باشد و خود رسالت مستقل و نقشی فعال و پویا داشته باشد. از این رو باید از "چیستی اثر هنری" پرسش کرد تا شاید به "ذات هنر" راه یافت. سید مهدی موسوی @usul121