آن وقتے ڪھ مادرم سر برادر ڪوچڪم باردار بود، آقا جان میرفت مےآمد میگفت : آرام تر ، یواش تر ، ڪمے مراعات ڪنید! مادرتان بار شیشھ دارد ! بعد هم افتاده و لرزان دم بِھ ساعت شربتے، دمنوشے ، لیوان ابے دست مادرم میداد میگفت : باباجان ! تو خودت هم باید حواست بخودت باشد! تو یڪ نفر نیستےها!دونفری ... زبانم لال آخ بگویے آخ میگوید ... میخواهم بگویم ... ڪاش یڪ نفر هم در مدینھ محض رضای خدا محض مردانگے پیدایش میشد میگفت : بار شیشھ دارد! آرام تر بزنید ! یواش تر! لااقل دامنش را نسوزانید ! ڪمے مراعات علی ع را ڪنید ... @vadigar_hichh