بسمه تعالی
سلام
مطالبی با عنوان ناترینگ در کانال منتشر میشود را مفید میدانم واز این باب سپاس گزارم
در مطلب شماره ۱۵ با عنوان العلما ورثه انبیا به نگارش در اوردید که اینجانب با توجه به فهم خود نقد و تحلیلی را خدمت جنابعالی میرسانم که لاجرم به معنی نفی و یا تقابل با رویکرد فکری جنابتان نیست بلکه با واشکافی آن سعی در شفاف سازی و درک صحیح تر و صریح تر از موضوع را به خوانندگان بر سانم
۱)اشاره شما به ارتباط عمیق مردم با روحانیت اصیل و عمل گرا در واقع اشاره به یک نوع تقسیم بندی جامعه روحانیت داردمبنی براینکه در مقابل روحانیتی داریم ۱) غیر مردمی ۲)غیر عمل گرا اگر این روش را بپذیریم به این سوال میرسیم که چه کسی یا کسانی مسببان این نوع تقسیم بندی برای جامعه روحانیت شده اند و روحانیت اصیل در مواجهه با آن چه اقدامی نموده ، در ادامه مطلب اشاره داشتید اگر روحانیت در تراز علمی جامعه باشد و دارای شرایطی ، جامعه واکنش مثبت نشان میدهد این نشان دهنده این واقعیت است روحانیت که غالبا بعد از انقلاب ۵۷حاکمیت رادر دست دارد در کم وکاستی و نابهنجاری های جامعه در تراز علمی و شرایط لازم که اخلاص وتهذیب نفس و رعایت تقوا بوده را ند اشته که جامعه پالس منفی بروز میدهد و گواه انست که جامعه و عموم افراد برصراط مستقیم عمل می نماید و این سوای ازمعدود افرادی است که نابهنجاری دارد این نوع تفکر و اظهارات از کسی که ملبس به لباس روحانیت است نشان از آزاد اندیشی و شجاعت را به مخاطب القا میکند در عین حال مخاطب و جامعه انتظار اظهار نظر صریح تر و بی پرده تر و مقابله عینی با روحانیت غیر اصیل از طرف طیف اول میباشد که متاسفانه نشانه های آن در جامعه به وضوح دیده نمی شود
در ادامه با عنوان (برخی ها)که مدعی کاهش محبوبیت روحانیتند وبا اشاره مسئله سیاست و مناصب قدرت و همچنین نحوه سلوک حضرت علامه حسن زاده و اینکه جامعه تصور اشتباهی دارد مبنی بر اینکه حضرت علامه حضور فعالی در مسئله سیاست و مناصب قدر ت داشته ولی فعالیتشان شکل خاصی بوده و نمیتواند دلیلی بر کاهش میزان محبوبیت روحانیت باشد ب نگارش در آوردید،توضیح اینکه متاسفانه آزادی بیان در جامعه در انحصار اصحاب قدرت است و کسی جرات بررسی و پایش میزان محبوبیت روحانیت در جامعه رادر خود نمی بیند و نهاد روحانیت با مصونیت قضایی که برای خود درست کرده اقدام به پایش خویش نکرده ویا اگر بوده در مناطق خاصی از جغرافیای ایران بوده و اطلاعات آن منتشر نشده و بیان داشتید مشارکت علامه به شکل خاصی بوده که کمترین ضربه را به نهاد روحانیت زده و اقبال عموم رادر پی داشته خود گویایی این حقیقت است که مردم تا چه اندازه به حضور روحانیت در ارکان حکومت علاقمند اند ودر ادامه با اشاره به مشارکت روحانیت که ممکن است اسیب هایی داشته باشد ولی فواید و ثمرات ان بیشتر است با این پرسش مواجه میشود ۱)عدم مشارکت جدی و صریح حضرت علامه حسن زاده از نتایج مثبت ان کاسته و ایشان به کم کاری و عدم فهم موضوع متهم گشته و کسانی که مشارکت صریح تر دارند خدمت بهتر وبیشتری داشته اندکه این برای عموم افرادی که به ایشان وسبک زندگی شان اعتقاد و باور داشتند در تضاد است ۲) چرا جامعه به سبک زندگی علامه واکنش مثبت بروز داده ،جامعه دچار اشتباه شده و یا اصرار حکومت برترویج نوعی از حکمرانی که غالبا در مواردی اجبار را به همراه دارد باعث نوعی نگاه دل زده از روحانیت میشود. در مغایرت سیر و سلوک زندگی حضرت علامه در زمان حیات و بعد از رحلت با روحانیون هم عصر خویش تفاوت های فراوانی است حتی محل دفن ایشان متفاوت از علما و روحانیون برجسته می باشد این رفتار هاست که تمایزشان را میرساندو لایه های اجتماعی جامعه این مبتدیات زندگی و رفتار را فهم و ارزش گزاری مینماید .
در بیان کاهش محبوبیت روحانیت عواملی را برشمردید
۱)عرفی شدن جامعه
نگاه جامعه جهانی به روحانیت با نوع نگاه جامعه ایرانی و خصوصا حکومت به نهاد روحانیت متفاوت است در جامعه جهانی روحانیت درامر سیاست نقش بسزایی ندارد اما درجامعه ایرانی روحانیت با فرهنگ و تمدن این سرزمین تنیده شده ودر این دهه اخیر روحانیت با در دست داشتن حکومت یک خود زنی کرده که منجر به تقدس زدایی از خویش کرده اتفاقا این جامعه بوده که تقدس روحانیت را حفظ کرده و به ان حرمت داده ، اگر روحانیت را به یک باغ تشبیه کنیم جامعه انسانی حکم زمین برای ان باغ را دارد تا زمین نباشد باغ معنا ندارد
۲)بازی قدرت :اگر این ،امر پسندیدهای نیست که نیست چه کسی باید به نهاد روحانیت نهیب بزند مگر ایات عظام و حضرات امثال حسن زاده چنین نقشی برایشان تعریف نشده که عدم تذکر آن موجبات کاهش محبوبیت را فراهم میسازد مگر انکه لایه ای از روحانیت چنان قدرت داشته باشد که چنین نقدی را حتی به افرادی همانند علامه حسن زاده نمیدهد و ان را برنمی تابد حال چرا عقوبت و کم کاری و عدم همیاری به پای ملت لحاظ شود