📝صدای اعتراض مردم است؛ بشنوید! 🔻نمایندگانی معترض هستند و اعتراض‌شان را هم در صحن علنی، هم در توییتر و هم در گفتگو با رسانه‌ها اعلام می‌کنند. رئیس مجلس هم در این اعتراض همراه‌شان می‌شود. کار بالا می‌گیرد و گفته می‌شود وزارت اطلاعات هم به ماجرا ورود کرده است. رسانه‌های اصلاح‌طلب هم پی کشف سرنخ‌های اتفاق بزرگ رخ داده هستند. نایب رییس مجلس در نامه‌ای خواستار ورود دادستانی به ماجرا و مجازات عاملین می‌شود. همه‌ی این غوغا برای چیست؟ برای پیامک‌های اعتراضی در مورد برخی طرح‌ها و لوایح که به نمایندگان مجلس ارسال شده است؛ همین. چرا نمایندگان اصلاح‌طلب تا این حد برآشفته شده‌اند؟ پیامک است دیگر؛ همراه نقد، همراه اعتراض؛ اصلاً همراه ناسزا. مسئول شدن یعنی همین نشستن پای حرف مردم. مردمی که شاید گاه آنقدر به ستوه آمده‌اند که در ادبیات اعتراضی خود مسیر اشتباه هم بروند. آیا راهش این همه بلوا و آشوب و حواله دادن به وزارت اطلاعات و نامه نگاری به دادستان برای مجازات پیامک زنندگان است؟! 🔻روزهای دی ماه 96 را بخاطر بیاورید که کشور در آشوب ضدانقلاب بود. اموال عمومی را آتش می‌زدند و به کلانتری‌ها حمله می‌کردند و شعارهای ساختارشکنانه کف خیابان شنیده می‌شد و امنیت جان و مال مردم مورد خدشه قرار گرفته بود. نمایندگان لیست امید آن روزها با مردم نامیدن آشوب‌گران، مسئولین را به شنیدن صدای آنها دعوت می‌کردند. محمود صادقی از لزوم شنیدن صدای مردم می‌گفت؛ غلامعلی جعفرزاده از اینکه باید تمهیداتی اندیشیده شود که مردم بتوانند حرف‌شان را به گوش حاکمیت برسانند؛ احمد بیگدلی می‌گفت گروهی از مردم که موفق به بیان خواسته‌های خود نشده‌اند، در این روزها از راه‌های مختلف نظر خود را بیان کردند! محمدرضا تابش با هشدار دلسوزانه نامیدن آشوب‌های خیابانی، گفت که بروز اعتراضات مردمی نشان داد که صدای مردم به خوبی شنیده نمی‌شود... حجم اظهارنظرات این چنینی در مورد لزوم شنیدن اعتراضات بالاست و در این مجال کوتاه نمی‌گنجد. نمایندگان اصلاح‌طلب حتی پس از آشوب جنایت‌بار دراویش گنابادی در تهران، از حق آنان برای اعتراض دفاع کردند! یک ماه پس از اعتراضات دی ماه 96 حسن روحانی در حرم امام گفت که «حکومت‌ها باید صدای نصیحت، خواست، مطالبه، انتقاد و اعتراض مردم را به خوبی بشنوند.» 🔻حال به مهر ماه 97 برگردید. عده‌ای از مردم، درست یا غلط در مورد طرح و لایحه‌ای نظری مخالف نظر نمایندگان حامی دولت دارند و به این نمایندگان دسترسی ندارند که نظر خود را به آنها بگویند. علاقه هم ندارند در خیابان تجمع کنند و شعار مرگ بر این و آن سر دهند. تنها ابزار دست‌شان گوشی تلفن‌شان است و شماره تلفن نماینده‌ی مورد نظرشان. آنها فقط پیامک زده‌اند. نه اردوکشی خیابانی کرده‌اند؛ نه بانک و اتوبوس آتش زده‌اند؛ نه به کلانتری‌ها حمله‌ور شده‌اند؛ نه ماشین آتش نشانی را از بالای پل روی مردم خلاص کرده‌اند و نه با اتوبوس از روی ماموران تامین امنیت رد شده‌اند. شاید ادبیات برخی پیامک‌ها مناسب نباشد. شاید حتی من نوعی با نظر آنها موافق نباشم؛ اما آنها فقط پیامک زده‌اند. همین. آیا دعوت به شنیدن صدای اعتراض مردم معنایش این بود که با هر پیامک، فریاد من تهدید شدم و توهین شد و به استخر نمی‌روم و چرا وزارت اطلاعات و دادستانی با این افراد برخورد نمی‌کند، سر داده شود؟ یا مردمی که باید صدایشان شنیده شود فقط اهالی آشوب و اغتشاش هستند؟! آیا مجلس جزیی از حکومت و خانه‌ی ملت نیست که به قول حسن روحانی باید صدای اعتراض مردم را بشنود؟! 🔻روزهای خرداد 97 بحث‌های داغی در رسانه‌ها و دولت و مجلس و شورای شهر پایتخت برای اختصاص مکانی به اعتراضات مردمی در جریان بود و گفتند مکان‌هایی را انتخاب کرده‌ایم که صدای اعتراض را مردم دیگر هم بشنوند. یکی از اماکن در نظر گرفته شده ورزشگاه تختی تهران است که تقریباً حاشیه شهر است و اگر جنگ گلادیاتورها هم در آن روی دهد، کسی متوجه‌اش نمی‌شود. اطرافش هم پوشیده از مراکز نظامی و امنیتی است. همان زمان در توییتر نوشتم که انتخاب چنین جایی توسط دولت و شورا آدم را یاد آن جمله‌ی طنز عامیانه می‌اندازد که «وقتی با من حرف می‌زنی، دهنتو ببند!» گویا نمایندگان مجلس این روزها با بی صبری در مقابل چند پیامک در کنار آن همه ادعای شنیدن صدای مخالف، مصداق دیگری به این طنز بخشیده‌اند! روزنامه‌ی جوان/ ۲۱ مهر ۹۷ @asoopar 🇮🇷 آدرس كانال وقت سحر در پيام رسان هاى ايرانى: eitaa.com/vaghtesahar sapp.ir/vaghtesahar