پس حضور خدا در عالم آفرینش سبب حضور مخلوقات و کائنات در جای جای عالم خلقت می باشد چرا که اگر جایی را از حضورِ وجود خالی فرض کنیم دیگر هیچ ماهیتی در آنجا ظهور نخواهد کرد. پس حضور خدا در همه جا باعث ظهور مخلوقات است در نتیجه هر جا مخلوقی باشد حضور خدا هم هست و به بیان دقیق تر هر جا شکنی باشد حضور خدا هم هست چون واژه”شکن” هم شامل مخلوقات و ماهیات می شود و هم اسمای حسنی را شامل می شود و البته از آنجاییکه تمام مراتب پایینی وجود به طفیلی حضور مرتبه بالاتر از خودشان ظهور می کنند و نهایتا تمام مراتب وجودی به طفیلی حضور خدا برای خودش در مرتبه احدیت ذاتی ظهور می کنند پس حضور خدا در کنار ما مخلوقات نهایتا در حضور خدا برای خودش در احدیت ذاتی فانی می شود پس نتیجه می گیریم که احدیت ذاتی سرچشمه حضور در مراتب پایین تر است،البته از آنجاییکه احدیت ذاتی نیز در حقیقت حضور یعنی هویت غیبیه مستهلک و متلاشی می گردد قرآن کریم حضور خدا در کنار ما مخلوقات را با واژه”هو” به هویت غیبیه یعنی همان حقیقت حضور هم نسبت می دهد: و هو معکم اینما کنتم البته ناگفته نماند که هر چند به دلیل مندک شدن همه مخلوقات و تمام شکن های وجودی در هویت غیبیه طبق عبارت قرآنی ذکر شده هویت غیبیه در کنار همه ما حاضر است ولی ما در کنار او حاضر نیستیم چون حضور حقیقت وجود را فقط در مراتب وجودی یا شکن های درون آن مراتب شهود می کنیم پس به حقیقت هویت غیبیه هیچ راهی نداریم و در نتیجه هیچ گاه حضور آن را هم ادراک نخواهیم کرد اما وقتی پس از هویت غیبیه، حضور خدا برای خودش در مرتبه احدیت ذاتی به صورت یک تعین نامحدود جلوه می کند و سپس حضور خدا در کمالات وجودی و معلومات خودش در مرتبه واحدیت به صورت اسمای حسنی و صورت علمی مخلوقات تبلور می یابد در مراتب بعدی وقتی نوبت به ظهور مخلوقات در عالم خارجی می رسد ما حضور وجود را در کائنات و ماهیات شهود می کنیم پس در همین مرتبه خلقت است که ما حضور خدا را در می یابیم.