گروه تواشیح والعصر
🔅 #پندانه ✍ برای ما همیشه مرغ همسایه غاز است 🔹بزرگی برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راسته کفش‌فر
🔅انسان‌ها را در زیستن بشناس 🔹شخصی تعریف می‌کرد که توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه مردی که با تلفن صحبت می‌کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد. 🔸بعد از تمام‌شدن تلفن، رو به گارسون گفت: همه کسانی که در رستورانن، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه. بعد از ۱۸ سال دارم بابا می‌شم. 🔹چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ سه‌چهارساله‌ای رو گرفته بود که بهش بابا می‌گفت. 🔸پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم. 🔹مرد با شرمندگی زیاد گفت: اون روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند. پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می‌شد امروز باقالی‌پلو با ماهیچه می‌خوردیم. شوهرش با شرمندگی ازش عذرخواهی کرد و خواست به‌خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند. 🔸من هم با اون تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش رو فراهم کنه. 💢انسان‌ها را در زیستن بشناس نه در گفتن؛ در گفتار همه آراسته‌ان. ╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮ 🌺 @valasrgp 🌺 ╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯