ابوالمعالی کلباسی اصفهانی ، فقیه اصولی سال متوفی ۱۳۱۵ق: میرزا ابوالمعالی کلباسی اصفهانی می‌گفته: در جوانی که من در نجف مشغول تحصیل بودم، کور شدم. ایشان به حرم حضرت امیر علیه السلام می‌رود و توسّل پیدا می‌کند. به حضرت می‌گوید که چشم، نعمتی از نعمت‌های است و خداوند صلاح ندانسته و از من گرفته است؛ ولی چنین به نظر می‌آید که ما مطرود دستگاه الهی هستیم؛ چون خداوند نمی‌خواهد به دست من خدمتی به شرع بشود؛ زیرا روحانی بدون چشم نمی‌تواند برای مردم کاری بکند. معلوم می‌شود که ما چنین لیاقتی نداریم که به دست ما چنین خدمتی بشود و از این ناحیه خیلی ناراحتیم. ایشان گریه می‌کند و توسل پیدا می‌کند. همان جا به او القا می‌شود که معالجه‌ات دست تو است. حس می‌کند که ریگی در دستش است. آن ریگ را به چشمش می‌کشد و چشمش باز می‌شود. می‌بیند: دُرّی است اهدایی حضرت. این درّ را نگین انگشت می‌کند و برای شفا و برای همه چیزها از آن استفاده می‌کند. (جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۵۱۳) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk