🔵 در رابطه با انچه مسلم است اينكه در هر علمي از موضوع خاصي بحث ميشود. مثلا موضوع ادبيات يا علم صرف و نحو ، كلمه و كلام است كه در ادبيات از خصوصيات و ويژگي هاي كلمه و جمله بحث ميشود. در این كه موضوع اصول فقه چیست؟ میان اندیشمندان این علم اختلاف نظر وجود دارد كه ما به مهمترین آنها اشاره می‌كنیم: موضوع علم ، هر چیزى است که در آن علم ، از عوارض ذاتى اش بحث شود . ( ماننداينكه در ادبيات از خصوصيات كلمه و جمله بحث ميشود) این تعریف ، مورد قبول علماى منطق است . اما أقوال در مورد موضوع علم اصول عبارتند از: ١- موضوع علم اصول ، ادله ‌اربعه (كتاب، سنت، اجماع و عقل) با وصف دلیل بودن می‌باشد، این دیدگاه مشهور اصولیین است كه ادله اربعه را بما هی ادله موضوع این علم می‌دانند.[1] ( ادله بماهي ادله يعني قران و سنت و اجماع و عقل از ان جهت كه دليل هستند) ٢- برخی دیگر از عالمان اصولی، ادله چهارگانه را بدون لحاظ وصف دلیل بودن، موضوع علم اصول فقه می‌دانند.[2] (يعني نفس دلائل و خود ادله) ٣- و گروهی همانند آیت الله بروجردی موضوع اصول فقه را حجت در فقه دانسته‌اند، یعنی در این علم از عوارض حجت در فقه بحث می‌شود.[3] ٤- موضوع علم اصول یك امر كلی است كه برخی از مصادیقش ادله اربعه می‌باشند امّا برخی دیگر از موارد و مصادیقش امری دیگر است. با ایراد به تعاریف یادشده این تعریف مورد پسند مرحوم آخوند و برخی از متأخرین قرار گرفته است.[4] ٥- مرحوم محقق مظفر چنین می‌نویسد: اصول فقه از موضوع خاصی صحبت نمی‌كند، بلكه از موارد بسیاری كه در جهت استنباط حكم شرعی قرار بگیرد، بحث می‌كند. بنابراین هر آنچه كه شایستگی دلیل بودن برای استنباط حكم شرعی را داشته باشد، موضوع اصول فقه است.[5] ٦- و شهید صدر نیز موضوع علم اصول را عناصر مشتركی دانسته كه در استنباط حكم به كار گرفته می‌شوند به نظر می‎رسد این تعریف دارای اشكال‌های كمتری بوده و قابل دفاع می‌باشد.[6] 🔵 عده اى معتقدند که لازم نیست هر علمى موضوع داشته باشد ، اما برخى بر این باورند که وجود موضوع براى هر علمى لازم است . اما در لزوم وحدت موضوع و عدم آن اختلاف دارند . مشهور از اصولیان معتقدند که موضوع علم ، باید امر واحدى باشد ، زیرا وحدت هر علمى ، به وحدت موضوع آن است ، اما گروهى از متاخرین ، از جمله مرحوم " آخوند خراسانى " اعتقاد دارند که یک علم مى تواند داراى چند موضوع باشد زیرا وحدت علم را به وحدت غرض آن مى دانند . با توجه به مطالب یاد شده ، افرادى مانند " آخوند خراسانى " ، موضوع علم اصول را ، موضوعات مسائل آن مى دانند که غرض همه آن هاواحد است ، اما کسانى که موضوع علم را واحد مى دانند ، در تعیین موضوع علم اصول اختلاف نموده اند ؛ 1 ـ برخى ، موضوع علم اصول را " ادله اربعه " مى دانند که به دو گروه تقسیم مى شوند: الف: مشهور اصولیان ، موضوع علم اصول را " ادلة اربعة بما هى ادله " مى دانند ، یعنى ادله اربعه ، از آن جهت که دلیل هستند ، ب: " صاحب فصول " موضوع علم اصول را " ذات ادله اربعه " مى داند . 2 ـ برخى دیگر ،موضوع علم اصول را ، " مطلق ادله " دانسته و آن را در ادله اربعه منحصر نمى کنند . 3 ـ گروهى از متاخرین ، موضوع علم اصول را " حجت در فقه " مى دانند . 👌 منابع : 1. میرزا ابوالقاسم بن الحسن، قوانین الاصول، چ سنگی، ج 1، ص 9 ـ 10. 2. محمد حسین بن محمد رحیم اصفهانی حائری، الفصول، چ سنگی، ص 10. 3. حسین بن علی طباطبایی بروجردی، نهایه الاصول، ج 1، ص 12، 4. محمد كاظم آخوند خراسانی، كفاية الأصول ج 1، ص 22. 5. محمدرضا مظفر، اصول الفقه. بیروت، دار التعارف، چ چهارم، 1403 ق، ص 6 ـ 7. 6. محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، چ سوم، قم: مجمع الفكر الاسلامی، 1412 ق، حلقه اول، ص 39، و حلقه دوم، ص 9 ـ 10. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk