🏴السّلامُ على ميزانِ الأَعمال🏴 🥀روضه روز بیست و سوم ✍️در جنگ احد رسول خدا به عیادت امیرالمؤمنین آمد، دید بدن سوراخ سوراخ، آن صبری که روزگار مثلش را ندیده بود،تا چشمش افتاد به علی ، بی‌طاقت شد، بلند گریه کرد ،اما خود علی تبسم کرد، گفت : یا رسول الله! إن ذلک فی ذات الله لقلیل چنین صبری! پیغمبر گریه کرد،او تبسم کرد. 👈شب نوزدهم جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد«تهدمت والله ارکان الهدی» اما او لبخند زد، گفت«فزت ورب الکعبة» اما مهم این است، وقتی بدن فاطمه سلام الله علیها را تحویل پدرش داد،گفت: ای کاش علی مرده بود! نفسی علی زفراتها محبوسة یا لیتها خرجت مع الزفرات جان من با ناله‌های من گره خورده،ای کاش! با این ناله جان می‌دادم آن کسی که جبرئیل فریاد زد « لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار» آرزو کرد که بمیرد 📚بیانات آیت الله وحید خراسانی 🏴🏴🏴🏴🏴 سی سال دست بسته دیدم،گریه کردم ازاین و آن طعنه شنیدم گریه گردم از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم تو رفتی و شرمندگی مانده برایم مسمار خیلی روضه ها خوانده برایم @varesoon