🔸امام خمينی(ره)، جامع شريعت و طريقت و حقيقت 🔹عده ای فكر می كنند كه اهل طريقتند و لذا كاری با شريعت و احكام دين و ظواهر شرعی ندارند. 🔹امام امت (ره) كه هم اهل شريعت بود و هم اهل طريقت، در اين زمينه سخن دلپذيری دارد و می فرمايد: آنان كه فكر می كردند يا فكر می كنند كه بدون شريعت می توانند به مقصود برسند، هيچ شاهد و دليلی ندارند; زيرا ذاتاقدس اله كه راهنماست، تنها راه كمال و سعادت را عمل به شريعت می داند. 🔹اما آنان كه می پندارند از طريق عمل به شريعت نمی توان به طريقت رسيد، آنان نيز شريعت را درست نشناخته اند و درست و صحيح به آن عمل نكرده اند و كسانی كه با سير و سلوك و شريعت و طريقت هماهنگ شدند، ولی به قيقت بارنيافتند، برای آن است كه به درستی منازل پيشين سائران و سالكان را طی نكرده اند. 🔷امام خمينی(ره) اين سخن را در تعليقه بر كتاب فصوص الحكم، در ذيل آيه شريفه 《ولو انهم اقاموا التورية والانجيل وما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من》آورده اند. ايشان در ذيل اين كريمه می فرمايد: از اين آيه به خوبی برمی آيد كه نيل به معرفت و باطن، جز از راه ظاهر و حفظ آن ميسر نيست و كسی نمی تواند بدون رعايت ظواهر شرعی، ادعای رسيدن به باطن داشته باشد. 🔹سيدنا الاستاد امام خمينی(ره) در شرح اين آيه، هم صوفيان عوامی را كه بدون شريعت، دم از طريقت می زنند محكوم می كند و هم به متحجران و مقدس مآب هايی كه می گويند شريعت، انسان را به طريقت و حقيقت نمی رساند فرمود كه شما درست به شريعت عمل نكرده ايد وگرنه می يافتيد آنچه را كه ديگران يافته اند. 🔹امام راحل(ره) شاخصه ای دارد كه نه شريعتيان صرف دارند، نه طريقتيان محض، و نه حقيقتيان خالی از شريعت و طريقت; زيرا اهل شريعت، شريعت منهای سياست را عرضه می كنند و اهل طريقت، طريقت منهای سياست را می خواهند و اهل حقيقت، حقيقت منهای سياست را باور دارند. 🔹ايشان، علاوه بر آنكه هماهنگی ميان شريعت و طريقت و حقيقت را لازم می شمرد، هر يك از آن سه را نيز عين سياست می دانست; البته ميان سياست در شريعت و سياست در طريقت و سياست در حقيقت، تفاوت خاص خود وجود دارد. 🔹سياست، در هر يك از اين سه مرحله، مناسب با همان مرحله می باشد; زيرا خود سياست نيز از ره آوردهای وحی تشريعی الهی است و آنچه با وحی تشريعی تنزل كرده است، در قوس صعود، دارای مراحل سه گانه مزبور می باشد. 🔹در سخنرانی هايی كه به مناسبت دو عيد سعيد فطر و قربان كه از برجسته ترين و مهم ترين ايام سال می باشند اولين سخن ايشان، همان راهنمايی طريقت بود و پس از آن مساله سياست; نخست به تبيين معنای «ضيافت الله » يا شرح «مناجات شعبانيه » می پرداختند و سپس بحث از سياست را مطرح می كردند و البته تهذيب، مقدم بر ياست بود و وقتی خواص از مسؤولان يا اخص از آنان به حضور ايشان بارمی يافتند كه فكر می شد آنان اهل حقيقتند، حقيقت را با سياست هماهنگ می كردند. 🔹به دليل همين ويژگی ايشان، به اندازه سعه وجودی خويش، جهانی شد كه در همه جا حضور و ظهور پيدا كرد و همه چيز را زيرپوشش و اشراب و اشراف خود قرار داد و گاهی غرب متجاوز را به استيضاح می كشاند و زمانی شرق ملحد را به توحيد ناب فرامی خواند. 🔹آنكه نامش كاخ كرملين را به رعب می اندازد، امام خمينی(ره) است؛ آنكه قهر ولايی اش كاخ سفيد را روسياه می سازد، امام خمينی(ره) است; آنكه به طور مكرر از «مناجات شعبانيه » و «كمال انقطاع » دم می زند، امام راحل(ره) است; و آنكه در اوج عروج مناجات، از محرومين غافل نيست، امام است. 🔹او همچون ديگر حكيمان و فقيهان و عارفان، «جهانی بنشسته در گوشه ای » نشد; او جهانی شد كه می گويد اگر از فرودگاهی به فرودگاه ديگر روانه ام كنيد و در روی زمين جايی برای استقرار نداشته باشم، دست از هدف خود نمی كشم ; زيرا هدف ايشان، همان مقصد سالار شهيدان حضرت حسين بن علی بن ابی طالب(ع) می باشد و لذا همان منطق سيدالشهداء(ع) را كه فرمود: «لو لم يكن ملجا ولا ماوی، لما بايعت يزيدبن معاويه » بازگو می كند. 🔹تذكر اين نكته لازم است كه آنچه گفته شد، به معنای كم ارج بودن مقام سلف صالح نيست; زيرا حضرت امام(ره) نيز از بركات علمی و عملی عالمان وارسته گذشته بهره مند گرديد و به اين مقام منيع رسيد، ولی حضرتش، كاری كرد كه ديگران فقط از آن سخن گفته بودند و اين توفيق تنها نصيب ايشان گشت; البته شرائط محيط، رشد فرهنگی جامعه، تحول اوضاع بين الملل و مهم تر از همه، قضای الهی بر پايا دادن به دوران ستم در ايران، با گذشته تفاوت يافته بود. ♦️نقل با ذکر منبع بلامانع است. 🆔 @vasael_ir