﷽
✅
نقد علوم انسانی مدرن.
🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش دوم
🔸 نقش دین را در ترمیم، بازتولید و تحوّل علوم انسانی ـ اجتماعی چگونه میدانید؟
🔹 دين میتواند از سه محور زيربنايی
موضوع،
روش و
هدف، و دو محور روبنايی
فرضيهپردازی و
نقادی فرضيههای موجود، به علوم انسانی نفوذ كند و سبب تحول گردد:
🔹 بازتعريف در
روش كشف حقايق با تعميم در روش آزمونپذيری حسّی و
موجّهسازی روش برهان و شهودِ ضابطهمند.
🔹 بازتعريف در
موضوع علوم انسانی با تغييرِ موضوع از انسانِ فيزيكی شيميایی مستقل در هستی، به «
انسانِ شبكهای». مقصود از اين عبارت كه اميد است بهصورت يك اصطلاح در محافل علمی مقبول افتد، انسانِ در برآيندگيری با كليه موجودات در شبكه هستی است. نمايی از اين انسان را میتوان چنين تصوير كرد:
📌
🔹 بازتعريف در
هدف علوم انسانی با تغيير هدف از بيشينهسازی لذت فردي به «
عدل شبكهای». مقصود از «عدل شبكهای» مطلوبيتی است كه برآيند پنج مولفه زير باشد:
مطلوبيت جسمی
مطلوبيت فكر و روانی
مطلوبيت جمعی (با مقياسهای خانواده، شهر، كشور و بينالملل)
مطلوبيت محيطی
مطلوبيت پايدار (با ميل به سمت بینهايت و ابديت)
تعريف
فرضيههای تكميلی و فرضيههای رقابتی، بهوسيله صورتبندی گزارههای دينی بهصورت
گزارههای علّی معلولی آزمونپذير و تلاش برای اثبات كردن آنها براساس روش مقبول در فضای موجود.
نقادی تئوریهای موجود با استفاده از دو شيوه «
تحليلی استنتاجی» و «
آزمونپذيری تجربی».
توضيح اينكه: با دسترسی به گزارههای دين، بسياری از
متغيرهای موثر در رفتارهای انسان كه در شيوه تجربی حسّی مورد توجه قرار نمیگيرند، قابل رؤيت میشوند و با تلاش برای گردآوری شواهد و قرائن بههدف رؤيتپذير كردن آنها میتوان ديدگاه تئوريسينهای علوم انسانی را از حيث جامعيت و مانعيت مورد تشكيك قرار داد.
🔸 در نظرگاه شما چه نسبتی بین نقل، عقل و تجربه در تکون علوم انسانی وجود دارد؟ چگونه جریان یافتن نقل در علوم انسانی ضمانت میگردد؟
🔹 از آنجايی كه علوم انسانی مدعی
واقعنمايی است (حتی در ديدگاه كاركردی آن كه صرفنظر از وجود يا عدم وجود واقعيتهای مبنايی، بهدنبال ايجاد تغيير است)،
ابزارهای كشف واقعيت، عامل اصلی تكوّن و تحول خواهند بود.
«عقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات تجريدی» است و «تجربه» كه نماد «برهانِ با مقدمات صِرفاً مشاهدهای» و «نقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات وحيانی» است، هر سه، ابزاری برای كشف «حقيقت واحدِ دارای مراتب و ابعاد مختلف» هستند.
آنچه سبب توجه به
«نقل» در معادلات علوم انسانی در گام اول، و سبب حركت بهسمت تحقيق در محتوای نقل برای دستيابی به فرضيههای تكميلی يا رقابتی در گام دوم، و سبب تلاش برای نظريهسازی از گزارههای دين در گام سوم میگردد باور به چهار امر زير و تلاش برای عملياتی كردن امرِ چهارم است:
گزارههای دين كاشف واقعند (همانگونه كه عقل و تجربه میتوانند كاشف باشند)
گزارههای دين ناظر به روابط علّی معلولی در رفتارهای انسانِ معاصر و آينده میباشند.
اين گزارهها در سطح معنايی «راهبردی» قرار دارند و صرفاً تبيينها يا توصيههايی فردی و اخلاقی نيستند بلكه ظرفيت برنامهسازی و تبديل شدن به مدلها در سطح كلان را دارند.
گزارههای دين بهزبان روابط علّی معلولی قابل فهم و انتقال میباشند. (ترجمه گزارهها به زبان قابل فهم برای فضای موجودِ علوم انسانی قابل انجام است، گزارههايی كه حاوی محتوايی برای تغيير يا ارتقاء فضای موجودِ علوم انسانی هستند.)
بنابراين حداقل دو عامل ميتواند سبب ضمانت جريان يافتن «نقل» در علوم انسانی شود:
الف-
چهار امر فوق برای متخصصين فعلی علوم انسانی، از انكار يا شك و ظن، به حداقل، گمانی اعتمادپذير در عمل تبديل شود. (فعالسازی درونی)
ب-
متخصصين علوم دينی، مهارت لازم را برای قابل فهم كردن گزارههای دين، برای فضای موجودِ علوم انسانی، كسب كرده، گسترده سازند. (فعالسازی بيرونی)
ضمانت روايی و صحّت در مورد فوق، منوط به اِعمال ضوابط روشِ موجّه در فهم دين است.
#روششناسی #مصاحبه #علوم_انسانی_مدرن #علوم_انسانی_اسلامی #علم_دینی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti