﷽ ⚪️ مبانی ارزش‌شناختی| بخش دوم و پایانی. اصل‌ها و عمومات فوقانی (زیرساخت‌ها) با استفاده از مکاتب اخلاقی ریشه‌یابی باید و نباید و خوب و بد، هم‌سنخ با ریشه‌های شریعت و دین است. از مواضعی که این ریشه‌یابی به تفصیل صورت گرفته است در علم «فلسفه اخلاق» در بحث مکاتب اخلاقی است. با بررسی مبانی مکاتب اخلاقی می‌توان به ریشه‌ای‌ترین و زیرساختی‌ترین عناصر حیاتی انسان پی برد. 1⃣ واقع‌گرایی طبیعی: ۱. لذت‌گرایی [آریستیپوس و اپیکور] هر چه لذت دارد خوب است. ۲. سودگرایی [بنتام] محاسبه نفع و ضرر کارها در مقیاس جمعی و انتخاب کاری که نفع در آن غلبه دارد. کدام عمل بیشترین سود را دارد؛ کدام قاعده بیشترین سود را دارد؟ (اصالت فایده) حداکثر خوشبختی برای حداکثر افراد، شالوده اخلاق  قانونگذاری است. (اصل بیشترین سعادت) لذت‌ها با شاخص‌های زیر وزن‌دهی می‌شوند: میزان قطعیت حصول، زمان حصول زود یا دیر، شدت، خلوص، پایداری، باروری، گستردگی و شمول. ۳. عاطفه‌گرایی یا دیگرگرایی [اسمیت] کاری خوب است که به نفع دیگران باشد؛ افراد برای انجام کاری که به نفع خود آن‌هاست تمجید نمی‌شوند. همدردی نخستین اصل اخلاقی است. ۴. وجدان‌گرایی [روسو] هر چه وجدان اکثر افراد جامعه می‌گوید ملاک خوبی و بدی است. ۵. طبیعت‌گرایی [نیچریست‌ها] هر چه مطابق با طبیعت است خوب است. ۶. تجربه‌گرایی [آمپریست‌ها] هر چه با نتایج علوم تجربی سازگار است خوب است. ۷. تطورگرایی [اسپنسر] بر اساس قانون تکامل، «خوب» چیزی است که انسان در جهت رشد و تکامل روابط قرار دهد. ۸. قدرت‌گرایی [نیچه] هر چه به انسان قدرت می‌بخشد خوب است. (قدرت جسمی، قدرت روحی، قدرت فکری، قدرت اجتماعی، قدرت پایدار) 2⃣ واقع‌گرایی مابعدطبیعی: ۹. سعادت‌گرایی [سقراط، افلاطون و ارسطو] چیزی خوب است سبب رشد نفس و علم و تفکر آن شود. (شبیه شدن انسان به خدا) ۱۰. زهدگرایی [کلبیون] خوبی یعنی دوری از لذات و رهایی از وابستگی. ۱۱. تسلیم‌‌گرایی [رواقیون] کسی خوب است که در برابر تقدیرش راضی باشد. (امور را سهل بگیرد و آرام باشد)؛ سعی کند تا امورش را با اقتضاءات طبیعی هماهنگ سازد. ۱۲. وظیفه‌گرایی [کانت] حُسن فعلی کفایت نمی‌‌کند و حُسن فاعلی لازم است. (نیت کار خوب) کار خوب کاری است که مطابق قانون باشد. 3⃣ غیرواقع‌گرایی: ۱۳. احساس‌گرایی [ایر و استیونسن] نظریه غیرتوصیفی و غیرشناختی، که کارکرد جملات اخلاقی را فقط ابراز احساسات گوینده می‌داند. کارِ خوب= آنچه عموم افراد را به‌سوی خود جذب می‌کند و تمایلی به انجام در آنها ایجاد می‌کند. ۱۴. توصیه‌گرایی [هیر] یک گفتار اخلاقی، صرفا یک توصیه و امر برای انجام کاری است که در احساس گوینده مطلوب تلقی شده است و گوینده بپذیرد که این امر قابلیت تعمیم داشته باشد و در شرایط مشابه تکرارپذیر باشد. ۱۵. جامعه‌گرایی [دورکیم] تعیین‌کننده بودن افکار عمومی + حفظ جامعه غایت عالی هرگونه فعالیت اخلاقی است. ۱۶. قراردادگرایی [هابز و رالز] ارزش‌های اخلاقی چیزی جز خواسته‌های ذهنی افراد نیست و آنچه افراد میان خودشان توافق میکنند لازم‌الاجراء است. افراد جامعه می‌بینند که اگر بر اساس یک توافق جمعی عمل نکنند نمی‌توانند ادامه حیات بدهند. اصول عدالت از همین‌جا نشات می‌گیرد. ۱۷. امر الهی [متکلمین اشعری] آنچه خداوند می‌گوید خوب است خوب است و خوبی فارغ از امر خداوند نداریم. (اقتباس از کتاب «فلسفه اخلاق» ، حجت‌الاسلام دکتر مجتبی مصباح) با توجه به نقطه مرکزی هر کدام از این مکاتب می‌توان گفت که موارد زیر، عناصر زیرساختی حیات بشری هستند: ۱. تامین نیازها (کسب لذت و دوری از رنج) ۲. توجه به سود و مصلحت، هم فردی و هم جمعی ۳. قضاوت وجدان ۴. کمک‌رسانی ۵. طبیعی بودن ۶. انطباق با معادلات قطعی علمی ۷. داشتن حرکت تکاملی ۸. قدرت‌بخشی برای حرکت ۹. حرکت به سمت هدف نهایی (سعادت) ۱۰. ایجاد حداکثر آزادی و عدم وابستگی ۱۱. هماهنگی با زندگی و پذیرش شکست‌ها ۱۲. عمل به قانون و وظیفه ۱۳. حفظ جامعه ۱۴. عملکرد مشترک عمومی نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه با تفکیک میان ارزش‌های بنیادین و ارزش‌های وابسته به متغیرهای زمانی، مکانی، اشخاص و ...، می‌توان خلوص تحقیقات را در کشف واقعیت‌ها تضمین کرد. جستجو از «فلسفه احکام» معنادار است.  مکتب اخلاقی با منشاء مشروعیت دینی، منطقی و معنادار است.  گزاره‌های توصیفی، دارای دلالت التزامی انشائی و تجویزی هستند.  مباحث و مفاهیم کلیدی فلسفه‌های مضاف، فلسفه اخلاق و حقوق، حقایق و اعتباریات ، دانش و ارزش ، جهان‌بینی و ایدئولوژی ، مکاتب اخلاقی و تجویزی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti