〰️🌷🕊🍃🌺🕊🍃🌷〰️ خاطراتی ازامام خامنه ای پیرامون شهدا و خانواده های شهدا📝 ☄قسمت هشتم "شهید داریوش رضایی نژاد" دریایی آرمیتا به این زودی‌ها با کسی صمیمی نمی‌شد، اما این بار کسی به مهمانی‌شان آمده بود که با بقیه خیلی فرق داشت. همین که آقا وارد شدند، آرمیتا دوید و با لحن بچه‌گانه‌اش گفت: "سلام." آقا هم سلام کردند، بعد آرمیتا را در آغوش گرفتند و بوسیدند. شروع صحبت‌ها طبق معمول تسلیت بود و صحبت درباره شهید. همسر شهید از مقامات علمی داریوش گفت و آقا ضمن تأیید گفتند: "اینها هم برجستگی علمی داشته‌اند، هم برجستگی معنوی. نشانه‌اش هم شهادت است. این حرف اینقدر تكرار شده كه عمقش پنهان مانده. اما خدا شهادت را نصیب هركسی نمی‌كند." آرمیتا زود با آقا صمیمی شد، انگار نه انگار که اولین بار است آقا را از نزدیک می‌بیند. آقا که تعجب اهل خانه را دیدند فرمودند: "القلب یهدی الی القلب".1 آرمیتا نشست و شروع کرد به نقاشی کشیدن. خودش را کشید که شبیه به یک پری دریایی شده بود. این اولین باری نبود که آرمیتا خودش را شبیه به پری دریایی می‌کشید. همه گرم صحبت بودند که یک‌مرتبه آرمیتا به سمت اتاقش دوید. سریع کاغذی را آورد و به آقا نشان داد. نقاشی(پری دریایی) که قبلاً کشیده بود به آقا نشان داد. نقاشی آنقدر زیبا و معصومانه بود که آقا اجازه گرفتند نقاشی را یادگاری داشته باشند. آرمیتا هم با همان صمیمیت و لحن کودکانه گفت: "باشه، همین رو ببر." 1. ترجمه ساده اش می‌شود: دل به دل راه داره شهید داریوش رضایی‌نژاد گزارش حضور سرزده امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) در منزل شهید داریوش رضایی‌نژاد 1390/10/29 〰️🌷🕊🍃🌺🕊🍃🌷〰️ @vasiyatnameyeshohada