📍 مصدقی که نمیشناسیم! مروری بر روایتهای ملی شدن صنعت نفت در سینما و تلویزیون به بهانه اکران «خائنکشی»
📝 میلاد جلیلزاده: در سال ۱۳۳۰ هستیم و یک باند سرقت به سرکردگی مهدی بلیغ و دوست دوران بچگیاش، به بانک ملی ایران حمله میکنند تا خزانهاش را برای کمک به دولت دکتر مصدق خالی کنند. مصدق که دولتش به دلیل تحریم نفت از طرف انگلیسیها بشدت مشکل پیدا کرده و بودجهاش را نمیتواند تامین کند، طرح اوراق قرضه را راه انداخته و از همه مردم خواسته پولهایشان را بیاورند و این سهام را بخرند. سرقت با موفقیت انجام میشود.
این خلاصهای از داستان «خائنکشی» است؛ سیامین فیلم بلند مسعود کیمیایی در سینما که از آن یک نسخه مینیسریال هم به عنوان نخستین سریال این کارگردان کهنهکار تدوین شده است.
کیمیایی با وجود خرق عادتی که با فیلم «خائنکشی» در سوژهیابیاش کرده، به دلیل مغلق و گنگ و غریب بودن زبانش برای مخاطب امروز، چندان نتوانسته تاثیر این خرق عادت را در برق چشم مخاطبانش ببیند اما باید گفت خرق عادت او فقط هواداری از سارقان بانک نیست، بلکه موضوع مهمتر، سرک کشیدن این فیلمساز به بخشی از تاریخ معاصر ایران است.
باید افسوس خورد بابت اینکه کیمیایی در این سن و سال و در این مقطع از تاریخ فیلمسازیاش سراغ موضوع مصدق و نفت رفته؛ یعنی مقطعی که هم زبان سینمایی او با زبان زمانه ناهمخوان است و هم به دلیل کیفیت چند فیلم اخیرش، بدبینیهایی نسبت به او وجود دارد و اینها باعث میشود فیلمی که به موضوعی تا این حد مهم پرداخته، چندان دیده نشود.
محمد مصدق یک مبارز پارلمانی جدی بود که در دورههای ابتدایی...