جهیزیه‌های کمرشکن تا ابد قسط می‌دهم امّا یک جهازی خریده‌ام که مپرس ✍محمد صبوریان و حافظ 🔹اا🔸 مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم برای دادن قسط جهیزیه بدهکارم ✍فرشته پناهی و حافظ 🔹اا🔸 نه عجب گر برود قاعده‌ی صبر و شکیب پیش آن چشم که ماشین جهیزیه رَود ✍مهدی پیرهادی و سعدی 🔹اا🔸 برای آنکه ز حجم جهاز غش نکنید و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید ✍مهدی پیرهادی و حافظ 🔹اا🔸 بسی رنج بردم در این سال سی تمامی آن رفت پای جهاز ✍حسن اویسی و فردوسی 🔹اا🔸 واقعاً این همه اسباب، جهیزیه‌ی ماست؟ باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست! ✍مهدی احمدلو و حافظ 🔹اا🔸 راهی‌ست ازدواج که هیچش کناره نیست از خرج و برج‌های گزاف جهیزیه ✍فرشته پناهی و حافظ 🔹اا🔸 فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش تو در اندیشه یخچال و فریزر ماندی ✍مهنا صادقی و حافظ 🔹اا🔸 گرفته است جهازی که چشم‌ها بدرد دراز دستی این کوته‌آستینان بین ✍ محمدباقر منصورسمائی و حافظ 🔹اا🔸 در آن نفس که بمیرم هنوز توی مغازه‌م بدان امید دهم جان که کامل است جهازم ✍فرشته پناهی و حافظ 🔹اا🔸 هست جهاز گلبنان حله سرخ و سبز تو لیک ببین که این دو هم قیمت پول خون ماست ✍حسن اویسی و مولوی 🔹اا🔸 به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زان جهازی که درآورده پدر از بنده ✍رضا حسین‌پور و شهریار 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷