🔸
بداهه شاعران راهراه بمناسبت روز پرستار
چه شبهای بلندی بوده بیدار
ندیدم مثل او شخصی فداکار
کسی که مثل مادر مهربان است
کسی از عشق بر بیمار سرشار
چه شبهایی که با یک آه و ناله
شود از خواب خوش ناگاه بیدار
اگر بیمار پایین آید از تخت
به او فیالفور خواهد داد اخطار
مریض او نکرده خواب راحت
چکاپش میشود از بسکه تکرار
به چشمش میزند آمپول هر روز
گمانم گشته عاشق این پرستار
کشد زیپ دهانها را سه سوته
پیام عکسِ «هیسش» روی دیوار
اگر بیمار باشد سست و ترسو
زند آمپول را از روی شلوار
پس از تزریق او بیمار بدبخت
تمام جد خود را کرد دیدار
نمیدانم چرا آمپولها را
زند با شدت و با درد بسیار
شده پشت مریضش مثل آبکش
ز بس لرزیده دستش موقع کار
کرونا آمد و رقصید با او
هنر در میکند از خویش هر بار
حواسش رفت پیش گوشی و زد
سرم را توی شست پای بیمار
شبی را تا سحر بیدار بود و
نشد از کل مسئولین طلبکار
به پایان آمده اینک بداهه
تشکر از همه بسیار بسیار
✍بداههسرایان: فرشته پناهی، حسن اویسی، زهرا آراستهنیا، محمدرضا هادیزاده، محمود حسنیمقدس، رضا حسینپور، سیدمحمد صفایینویسی، مرضیه قاسمعلی، محمد سلامی، صامره حبیبی
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷
@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷