🔸 تکل دو پا
دیدمش خرم و خندان سر زلفش به کنار
مست چشمش شدهام مست دوتا چشم خمار
فکر و ذکرم همه این بود که در راه خروج
زیر پایش بزنم با لگدی وقت نهار
بشود پخش زمین دفتر و کیف و خود وی
برگههایش بشود پشت سر هم چو قطار
منِ خوش دل بشوم ناجی او و جزوه
در همین حالت زیبا بشوم خواستگار
صبح فردا شد و با تکل به سویش رفتم
ریخت بر روی زمین جزوه و من هم پی یار
از قضا دختر ما بود خودش اهل جودو
من کتک خوردم در پیش همه مسخرهوار
درد عشقی که کشیدم نچشد کاش کسی
عاشقی از سر من پر زد من هم د فرار
✍ ایمان قیلاوی زاده
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله:
ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا:
eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام:
t.me/vatanz_ir 🇮🇷