بداههی طنز شاعران راهراه بهمناسبت سالگرد اغتشاشات
🔸 مثل کاهی اسیر باد هوا
سالگردِ ترقه درکردن، سالگرد دروغپردازی
بازهم جمعِ اغتشاشوها همه در بازیِ براندازی
سالگرد ژن و ژیان گفتن، عر زدنها برای آزادی
در عمل اعتصاب زورکی و روزهای حرامی شادی
نوبت حرف مفت یک عده دودی و اهل بنگ و کبریتیست
نوبت شوی دیکتاتورها و نوبت وقوق سلبریتیست
باز هم اعتصاب اجباری، زورکی بیخود انقلابیجو
در کنارش شعار آزادی، دیکتاتورهای «مرگ بر خود»گو
عدهای فکر کندن تنبان، عدهای فکر روسری کندن
کندن تاپ و چیز و شلوارک، مثل بوزینههایی از لندن
همه آمادهاند و سرحالند، فکر پیروزی خود امسالند
همه صابون رفتن خارج، به سر و دست و سینه میمالند
شده گویا پینوکیو پزشک، سوی بقراط تف شده پرتاب!
کلههای پوکیده از باتون، یکهو سالم درآمده از آب!
آدم مرده میشود زنده، آدم زنده می شود مُرده
عده ای عکسی از همین عُده، توی یک کوله با خود آوُرده
عقل تعطیل شد یهو، زیرا؛ صفحه های موبایل حاکم شد
حکم این شد: قضاوت از ظاهر؛ لشکرِ فیک زود عازم شد
هر کسی هر چه داشت را میزد، کوکتل و مشت و جفتک و شمشیر
تا که زیبا کند خیابان را؛ شهر شد موزهای ز صد تصویر
ناگهان توی تور افتادند، عینهو موش توی چنگ عقاب
چپکی باز هم شده تعبیر، دیده بودند هرچه را در خواب
یکنفر توی قارهای دیگر، داد میزد که پادشاه منم
گفت ملت به او که ای بچه! شاخکت را دوباره میشکنم
پدرت آنکه بود شاهِ تمام، شد فراری زمانی از وطنم
تو که یک ربع پهلوی هستی، چون پشه میکُشم بهروی تنم
روی دیوار ماه آبان است، و رژیمی که رو به پایان است
چقدر طول میکشد کاری، که خروجی دود و عرفان است!
در عزا کرد داد و بیدادی، رفت عادی به مجلس شادی
یکنفر هم نبود که گوید: کرّه بز! خب ببین که رد دادی
روی دیوار یک توالت کرد مشق زن، زندگی و آزادی
دم در خورد به نظافتچی یاورش رفت سمت استادی
لذت زن و زندگی این بود: باده و هرج و مرج باد آزاد!
قتل و تخریب و هرزگی یعنی: رفتن ظلم و جور و استبداد!
یکی از لیدرانِ این جنبش؛ هرزهی وزوزیِ بدترکیب
آمده تا تهِ تهِ تهِ کار، بزند از یکایک ما، جیب...
آن یکی یک کلاهبردار است، شیوهای خاص و حرفهای دارد
از سرِ خواهرش توانسته با شعارش کلاه بردارد
ادعاهای گندهای کردند، باورت میشود؟! اراذلها!
بازهم هشتگ نه به اعدام، توی جمع شرور و قاتلها
چشم کوری دوباره میبیند! دست و پاهای قطع، روییده!
کشتههای شمرده، زنده شدند! آفرین جنبش دروغیده!
مجمع هرزهها و بنگیها، ناگهانی شدند حامی زن!
گرگهای شکم دریدهی نر، پوشش میش کردهاند به تن!
عینهو مارمولک نصفه، دم او کنده و درآمده است!
آن یکی توی اعتصاب غذا، چون خمیری تپل ور آمده است!
فتنههایی که میشود برپا، مثل کاهی اسیر باد هواست
کاهها میشوند نابود و کوه مثل همیشه پابرجاست
✍️ بداهه سرایان:
ابوالقاسم سیفی، فرشته پناهی، سوده سلامت، لیلا تندرو، فریبا رئیسی، مرضیه قاسمعلی، علی یگانه، سیدمحمد صفایی نویسی، جواد قرهمحمدی، وحید سلطانعلیان، محمد عظامی، زهرا آراستهنیا، احمد رفیعی وردنجانی
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله:
ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا:
eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام:
t.me/vatanz_ir 🇮🇷