بداههی آئینی شاعران راهراه به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (ع)
🏴🌴🏴🌴🏴🌴
آیینه، آب، حجره و دیوار شعله ور!
زنده شده است خاطرهی کوچه، شعله، در
لب وا کن و بگو به تو آقا چهها گذشت؟!
حالا که آب از سر این ماجرا گذشت!
حرفی بزن ز کوچه و چل سال، ابتلا
بشکن سکوت مبهم این بغض کهنه را
در کوچهای که در پی مادر دویدهای
با چشمهای خیس نجیبت چه دیدهای؟!
حرفی بزن که شاید از این راه چاره شد
خون جگر نخور، جگرت پاره پاره شد!
حرفی بزن از آنچه که شد زخم بر دلت
از سالها سکوت که بوده است قاتلت!
این سالها به دوش چه رنجی کشیدهای!
آقا بگو که پشت در آخر چه دیدهای؟
عمری ز دست مِهر تو شد سهمشان کرم
سهم تو شد ولی فقط از آن قبیله، غم
در خانه هم غریبتر از شهر گشتهای
سیراب جام تلخ پر از زهر گشتهای
آنان که دیدهاند فراوان ز تو کرم
خورده است مرگ سرخ تو با دستشان رقم!
ای جان من فدای غریبانه آه تو
یا للعجب که خانه شده قتلگاه تو!
قاب ضریح خاکی تو بام آسمان
شمع و چراغ دور مزار تو کهکشان
زائرسرا نداری و غربت قرین توست
آقای من تمام جهان سر زمین توست!
🏴🌴🏴🌴🏴🌴
✍️بداهه سرایان:
ناهید رفیعی، مرضیه قاسمعلی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، ابوالقاسم سیفی، یاسر پناهی فکور
💫💫
◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️
🆔بله:
ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا:
eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام:
t.me/vatanz_ir 🇮🇷