🔸
اعتراف
به این شبها ببخشایم خداوند
که با اعمال خود هی میزنم گند
امان از نفس امّاره، و این دل
و گوشی که نیاویزد به خود پند
عجب شیطان برایم کرده تزئین
گناهان را به شیرینیِ چون قند
مسلح گشته با انواع ترفند
ندارم بهر این هجمه پدافند
گسسته رشته پیمان با رب
دلم را با هوسها داده پیوند
و هر خبطی که از من سر زند، او
به تشویقم زند پیوسته لبخند
شده حجم گناهان من افزون
فراتر رفته از کوه دماوند
هرازگاهی ندامت حاصل اما
به سختی باید این دل از گنه کند
سیه گشته روان و دل خدایا!
و عهدم با تو به موئی شده بند
چگونه میتوان جبران نمودن
گذشته سال عمرم از چل و اند
شکستم توبه را صد بار و بستم
شکستم آن صدم را باز هر چند
چنان پیچیده اوضاعم به هم که
زبان و دل ز دست من کلافهاند
ولی ای خالق حیِّ توانا
نمیباشد گناهانم هدفمند!
تو هم قسمت نما بر من صیامی
بگیرم در زوریخ یا در گرینلند
و یا خواندن صلاة يوميه را
جماعت یا فُرادی توى تایلند
بر باقر رها کن شعر و طنزش
دل خوش این زمانه کیلوئی چند
✍ محمدرضا باقرشاهی
#وطنز_مخاطبان
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔
بله 🇮🇷
ایتا 🇮🇷
تلگرام 🇮🇷