🔸 هشدار برای ماساچوست شبی در حوالی ماساچوست بدیدم پلیسی به دستش کُزِت کماندار و تیرافکن و زور گوی رگ گردنش نزد بایدن چو موی به دست و به بازو دوتا غول بود در آن جمع همتای هرکول کود بدو نامه دادند ای تک سوار بجز نام نیکوی ما را میار! ببین از چه رو «مرگ بر...» گفته‌اند چرا بی‌قرارند و آشفته‌اند مگر کودکان شما مرده‌اند؟ بجای کتک را کتک خورده‌اند؟ به دانشکده رو ببین کار کیست به اعضای صهیون شده پاره، کیست* جهان را به وجد و به شادی گذار و نیم آبرو را سر جاش آر بزن بر سر ناتوان دست زور بیانداز استادها را به تور ز ایرانیان خط گرفته‌ست این شده پیرو رهبر مسلمین مدال جوانی و جنگی بگیر بگیر از زن و مرد و دختر اسیر پلیس نگون بخت اِشّگ چران به دنیای علم و ادب شد روان دوصد بسته از آدمیزاد برد نگه کرد تیز و کلان کرد خرد به پایان کارش به ماساچوست به شخصی که می‌گفت i am کزت چنان زد به فرقش به باتوم و دست به زیباترین شکل ممکن شکست کزت جان که با میز گردید جفت به لبخندی از جنس امید گفت: گمانت « قضّیه هه» پایان گرفت بمانیم پای همین غزّه، سفت ✍️ ابراهیم صفائی *توده ای که در بدن اضافی است ولی سرطان نیست. از آن در ایجاد قافیه با پیست و ایست و کیست؟ و لیست و نیست و بیست و زیست استفاده می‌کنند. 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔 بله 🇮🇷 ایتا 🇮🇷 تلگرام 🇮🇷