ابن وكیده گوید: از سر مبارك شنیدم كه سوره كهف را می خواند. شك كردم كه صدا از سر هست یا از جای دیگر كه ناگاه سر مبارك تلاوت را ترك كرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وكیده ! مگر نمی دانی كه ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این كلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن كند كه سر مبارك به او می فرماید: ای فرزند وكیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار “اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ در آن هنگام كه غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را میكشند».
╭─┅═ঈ❤️ঈ═┅─╮
@Velayat_gharib
╰─┅═ঈ❤️ঈ═┅─╯