#حدیث_روز
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🔰 به فدای آقایی که از «تشنگی» نوکرانش هم با خبر است ...
شخصی به نام «ابوالعباس» گوید:
خدمت إمام حسن عسکری علیهالسّلام بودم که تشنه شدم ولی نخواستم به واسطه تقاضای آب از فرمایش آن حضرت محروم شوم و بر تشنگی صبر کردم.
إمام علیهالسلام مشغول صحبت بود؛ اما سخن خود را قطع کرده و فرمود:
یَا غُلَامُ إسْقِ أَبَا الْعَبَّاسِ مَاءً
🔻ایغلام! به ابو العباس آب بده.
📚المناقب،ج۴ ص۴۳۹
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🔰 به فدای آقای کریمی که لطف و عطایش را از «گدای دروغین» هم دریغ نمیکند ...
عبداللَّه بن عباس گوید:
برسر راه امام حسن عسکری علیهالسّلام نشستم. همین که آمد، شکایت حال خود را به ایشان نمودم و قسم خوردم که حتی یک درهم یا بیشتر ندارم و خوراک صبح و شامم را هم ندارم. امام علیهالسلام فرمود:
تَحْلِفُ بِاللَّهِ کَاذِباً وَ قَدْ دَفَنْتَ مِائَتَیْ دِینَارٍ وَ لَیْسَ قَوْلِی هَذَا دَفْعاً لَکَ عَنِ الْعَطِیَّةِ
🔻قسم دروغ به خدا میخوری در حالی که دویست دینار در فلان جا پنهان کرده ای؟ این سخن من برای این نیست که به تو چیزی ندهم؛
🔹سپس رو به غلامش کرد و فرمود:
ایغلام! هر چه با تو هست را به او بده! غلام مبلغ صد دینار به من داد.
بعد فرمود: تو در حساسترین موقع که به آن پولهایی که پنهان کردهای، احتیاج پیدا میکنی، اما (به جهت این قسم دروغ) از دست یافتن به آن پول محروم خواهی شد.
🔹راوی گوید: امام علیه السّلام راست گفت. زیرا پولی که به من لطف کرد را خرج کردم. احتیاج بسیار شدیدی پیدا نمودم که دیگر هیچ راهی برای گذران خود نداشتم؛ دنبال پولهایی که دفن کرده بودم رفتم. هر چه گشتم آنها را پیدا نکردم. بعد متوجه شدم فرزندم جای پولها را میدانسته! برداشته و فرار نموده است.
📚الکافی ج ۱ ص ۵۰۹.
📚الإرشاد ص ۳۲۳.
📚الخرائج و الجرائح، ج ۱ ص۴۲۴
✅کانال رسمی شبکه جهانی ولایت
در پیامرسان ایتا ، تلگرام ؛ سروش و روبیکا👇
📡
@velayattv