🔴داستان پیرمرد طمع کارروزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
دهقان #دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد😱 و پیرمرد هوس ران برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:...
🔴ادامه داستان شنیدنی فقط کلیک😍🤫