وقتی پسرم عکس یه دختر بی‌حجاب بهم نشون داد و گفت مامان من عاشق این دختر خانوم شدم باید بری خاستگاری المیرا عشقم. قلب ایستاد ما خانواده مذهبی بودیم گفتم پسرم این دختر حجاب درست حسابی نداره پسرم گفت مامان دوره این حرفا گذشته اگه مثل امل ها یه تکه پارچه سرش می‌انداخت میرفتی خواستگاریش با این حرفش قلبم شکست ولی سکوت کردم هرچی پدرش راهنمایی کرد گفت الا بلا فقط همین رفتیم خاستگاری و خیلی زود عقد و عروسی ... المیرا راحت با نامحرم شوخی میکرد روابط آزادی داشت بعد سه ماه زندگی مشترک با پسرم بی دلیل تقاضای طلاق داد یه روز خواهرم گریه کنان اومد خونمون گفت المیرا ..... https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0