شعر شماره ۳۲
علی ای عزیز زهرا تو چو مظهر خدایی
تو نشان ز عشق داری و نماد کبریایی
تو نوید آسمانی ز زمین تو را چه حاصل
که تو را تراب خوانده که نشانه سمایی
نه ملک تو را شناسد نه فلک تو را نیازت
که نگین عرش و کرسی و نشانه همایی
ید حق به آستینت به عدو نهاده کینت
تو به بیشه پیمبر شه ملک لافتایی
تو که آدم از وجودت ز کرم جواز دارد
دم عیسیت به عیسی شده مرهم و شفایی
ز کرامت وجودت به غدیر برکتی شد
تو کمال دین احمد ز ازل ز ابتدایی
مگرت نگفته بودی که و من یمت یرانی
که به جان بی فروغم بده از دمت صفایی
ز ترنم وجودت به صفای پر فروغت
به شفق نما شفقت که چراغ رهنمایی
شاعر: رفیعی
کانال شعر غدیر
https://eitaa.com/joinchat/3056271807Cfabea43c64