از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد، به یکباره گفت: بزن بغل.
گفتم: چی شده؟
گفت: وقت نمازه.
گفتم: اینجا وسط جاده امنیت نداره.
اگه صبر کنید یک ربع دیگه می رسیم با هم می خونیم.
گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قرار باشه توی نماز کشته بشیم دیگه چی از این بالاتر؟
درس اخلاق
شهید محمد بروجردی