🌸عطش و عطش🌸
✨جلیل افلاکیان✨ در حال خنثا کردن 🗡مین بود که صدای انفجاری بلند شد و علف زار های🌾 اطراف آتش گرفت .🔥
یکی از بچه ها را صدا زدم . 🗣به زحمت جلیل را از میدان مین و دل آتش بیرون کشیدیم . عطش امانش را بریده بود . التماس می کرد و آب 💧💧می خواست .
یکی از بچه ها گفت : 👤
« جلیل جان !😕 یادته وقتی شهید جلیل بهرامی آب💧💧 می خواست تو چی بهش می گفتی ؟
یادت می آد ؟ 😔
می گفتی به عاشورا و امام حسین فکر کن تا تشنگی یادت بره .»😔😔
جلیل افلاکیان تشنه بود . با مشت 👊به شیشه ماشین می کوبید ؛ اما آب💧💧 نمی خواست!
همان طور که فقط ، فریاد می زد : « یا حسین ...! یا حسین ...! »😭
راوی 👈 محمد رضا دهقان