دیشب خیلی حالم بد بود.
به شدت تبو لرز داشتم.تو این سه سالی که هجرت کردم مشهد هیچوقت تا این حد مریض نشدم.
شیطان بهم میگفت نمیتونی اعتکاف بری...ولی درونم میگفت از خدا بخواه خوبت کنه.
بعدش میری .
بعد رفتم سجده به خدا گفتم خدایا داغونم.
سرم داره میترکه...همش سرفه میکنم...همش عرق میکنم بعد سردم میشه باز دوباره گرمم میشه...خوبم کن برم اعتکاف...
وقتی خوابیدم و صبح بلد شدم دیدم نه سر درد دارم و نه تبو لرز.
در صورتی که روز قبلش به شدت بی حال بودم...
خیلی خدارو شکر کردم.
یکمم سرفه میزدم که به خدا گفتم شفام بده...خدا هم شفام داد و سرفه هام تموم شد.
واقعا خوبه خوب شدم.
از فاطمه هم تشکر میکنم.
انصافا پرستاری کرد ازم.
الان ردیفه ردیفم ☺️