☑️ انتقام جنایت تهران را نخست در تهران باید گرفت!
"الی کوهن"های ایران نباید امنیت داشته باشند!؟
⚠️ سکانس اول: 👈"کمال امین تعابت"، مشاور وزیر دفاع سوریه در مجلس ملی این کشور در حال نطق است؛ او در حالی که دستانش را تکان می دهد و رگ های گردنش از شدت فریادهایش متورم شده، علیه اسرائیل سخن می گوید و از لزوم اتحاد ارتش های عربی برای آزادی قدس شریف و در پایان با صدای بلند می گوید: مرگ بر اسرائیل.
نمایندگان نیز شعار او را تکرار می کنند و به سمتش می آیند، دورش حلقه می زنند و از او به خاطر مواضع شجاعانه و انقلابی اش علیه اسرائیل تقدیر می کنند.
امین تعابت، گزینه وزارت دفاع سوریه است و سوری ها، امید بسیاری به این چهره ضد اسرائیلی دارند تا بلکه با تدبیر و فرماندهی او، کار اسرائیل فیصله یابد. او همچنین یکی از 3 گزینه اصلی برای جانشینی نخست وزیر است.
⚠️ سکانس دوم: در یکی از میدان های شهر دمشق، چوبه داری برپاست، چند مامور او را از میان جمعیتی که علیه اش شعار می دهند، به سمت دار می برند. دقایقی بعد، طناب دار بر گردن اوست و دارد دست و پا می زند.
جسد تا ساعت ها بالای دار می ماند تا همه مردم بیایند و در حالی که انگشت به دهان هستند، جاسوس اعدام شده اسرائیلی را تماشا کنند؛ او "کمال امین تعابت" است!
⚠️ سکانس سوم (چند سال قبل): مقام مافوق کمال امین تعابت در سازمان موساد، در حالی که آخرین پک را به سیگارش می زند می گوید: هر چه می توانی به اسرائیل فحش بده، هر چه می توانی شعار بده و همه توجهات را به خودت جلب کن. خودت را وفادار به سیستم سیاسی و امنیتی سوریه نشان بده و ارتقا پیدا کن. نیروهای مخالف ما را به هر انگ و اتهامی که می توانی تضعیف کن و باز هم بالاتر برو... اسرائیل به تو نیاز دارد "الی"!
نام واقعی کمال امین تعابت، "الی کوهن" بود، مردی که سال ها در عالی ترین سطوح رهبری سوریه حضور داشت و اطلاعاتی که به اسرائیل داد، از عوامل شکست های متعدد اعراب در برابر اسرائیل و برتری تل آویو بود.
روزی که خبر دستگیری او اعلام شد، کمتر کسی می توانست باور کند یکی از اصلی ترین چهره های ضدصهیونیسم که نامش با دشمنی با اسرائیل گره خورده بود، نفوذی خود اسرائیل باشد و همه آن شعارهای تند و نطق های آتشین، نمایش هایی از پیش تعریف شده باشند؛ اما این گونه بود.
⚠️ سکانس چهارم (59 سال بعد): اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران به تهران رفته است، بعد از یک روز شلوغ، به اتاقی که در یک مجموعه حفاظت شده در شمال تهران قرار دارد، راهنمایی می شود. او از پنجره نگاهی به کوهستان های شمالی تهران می اندازد و نفسی عمیق می کشد و بعد از خواندن نماز و چند صفحه گزارش، چراغ ها را خاموش می کند و پلک هایش را روی هم می گذارد.
عقربه های ساعت 1:45 دقیقه بامداد را نشان می دهند که صدای انفجاری مهیب، سکوت کوهستان را در هم می شکند و هنیه و محافظش در دم، جان می سپارند. موشکی از همان کوهستان شلیک و از پنجره وارد اتاق شده بود!
📌1 - ابلهانه است تصور کنیم اسرائیلی که 6 دهه قبل، برای نفوذ دادن عناصرش به سیستم حکومتی و امنیتی سوریه برنامه ای چنان موفق داشت، امروز و بعد از کسب تجربیات متعدد، برای نفوذ در حکومت مهم ترین دشمن اش، یعنی جمهوری اسلامی ایران، کاری نکرده باشد.
ابلهانه تر آن است که بپنداریم عملیات ترور هنیه در تهران، بدون کمک تمام عیار شبکه ای از عوامل نفوذی میسر می شد، نفوذی هایی که حتی از محل محرمانه استقرار او و طبقه و اتاقش هم خبر داشته اند و نیز توانسته اند تجهیزات ترور را به نزدیکی محل برسانند، شلیک کنند و در امن و امان بگریزند!
کسانی که می کوشند خط نفود را کمرنگ جلوه دهند و همه چیز را به برتری تکنولوژیک و نظایر این ها ربط دهند، خود متهمان جدی جریان نفوذ هستند.
📌2 - باید از اسرائیل انتقام بگیریم اما قبل از هر انتقامی در داخل سرزمین های اشغالی - که لازم است - باید انتقام جنایت تهران را در تهران گرفت و این انتقام چیزی نیست جز عملیات وعده صادق 2 برای شناسایی، دستگیری و مجازات نفوذی های اسرائیل در همه سطوح و بی هیچ تعارف و ترحمی. فراموش نکنیم که الی کوهن جزو چند نفر اول حکومت وقت سوریه بود و در همین ایران خودمان، عامل ترور همزمان رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر، کسی نبود جز جانشین شورای امنیت کشور، مسعود کشمیری!👉
پس اکنون نیز نباید از حضور نفوذی های مشابهی در ارکان مختلف قدرت و نهادهای تصمیم گیر و اجرایی غافل بود و بهت زده شد. اتفاقاً باید سراغ تندروهایی رفت که مانند الی کوهن، مواضع تندشان را به رخ می کشند و مانند کشمیری -که همیشه دو خودکار داشت ، یکی برای کارهای اداری و یکی برای کارهای شخصی- بسیار متظاهرند.
✍ عصر ایران