💌نامه ای از طرف خدا...
امروز صبح که از خواب بیدار شدی نگاهت میکردم.امیدوار بودم که با من حرف بزنی.حتی برای چند کلمه.یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد از من تشکر کنی...
اما متوجه شدم خیلی مشغولی...مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی.وقتی داشتی اینطرف و آنطرف می دویدی تا حاضر شوی فکر میکردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و با من حرف بزنی...اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر شوی و در مدت کوتاهی کاری نداشتی جز آنکه بنشینی...دیدمت که از جای پریدی...گمان کردم میخواهی به من چیزی بگویی...اما.........
تمام روز با صبوری منتظرت بودم...
به خانه رفتی و به نظر میرسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری...بعد از آن تلویزیون را روشن کردی...هر روز مدت زیادی را به تماشای آن میگذرانی در حالیکه درباره ی هیچ چیز فکر نمیکنی و فقط از تماشای آن لذت مییبری!
بازهم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو باز هم بامن صحبت نکردی .هنگام خواب خیلی خسته بودی...به رختخواب رفتی و فورا خوابیدی...نمیدانم چرا حتی به من شب بخیر هم نگفتی...!
چقدر مشتاقم به تو بگویم که چطور میتوانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...احتمالا متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.من صبورم بیشتر از آنچه که فکرش رابکنی...من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم....منتظر یک سر تکان دادن.یک دعا یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید...
من باز هم عاشقانه و صبورانه منتظرت خواهم بودتا آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت دهی...❤️
@wealthcreationn
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•