✍️ خاطرات جالب روحانی جهادی در مواجهه با بیماران کرونایی؛ ❗️خدایا چه گناهی کردم که اینجا هم باید آخوند بالای سرم باشد!! ▫️ ...روزی بالای سر بیماری رفتم و خودم را معرفی کردم و گفتم بنده یک روحانی ام و برای کمک و خدمت رسانی به شما اینجا هستم. ایشان وقتی متوجه شد ما طلبه هستیم روی تخت نشست و دستش را به حالت دعا بلند کرد و گفت «خدایا من چه گناهی کردم که اینجا هم باید آخوند بالای سرم باشد». من اولش خنده ام گرفت و گفتم ما را دعا بفرمایید! و هر کاری داشتید مرا صدا بزنید. برای استراحت به ایستگاه پرستاری آمدم و خیلی فکر کردم که چرا ایشان چنین برخوردی را با من انجام داد. بعد از ۳ روز که همراهش بودم و تقریبا روحیات همدیگر را شناخته بودیم، مرا صدا کرد و گفت؛ حاج آقا شما اینجا چند نفر هستید؟ من ابتدا فکر کردم منظور ایشان بچه های بیمارستان است، برای همین گفتم ما اینجا ۱۰ نفریم. گفت نه در کل کشور چند نفرید؟ منم با خنده گفتم ما همه جا هستیم خیلی زیادیم. یک دفعه دیدم بغض کرده و با همان حالت به من گفت؛ هر وقت دوستانت را دیدی بگو مرا حلال کنند، من خیلی از شما شناخت نداشتم و گاهی پشت سر شما حرف می زدم ! حلالم کنید. 🔻دیگر خاطرات: ◽️کلیه طلاب جهادی استان می توانند خاطرات زیبای خویش در قالب های متعدد خدمت رسانی در ایام کرونا را با نگاه اخلاقی و تربیتی جهت گرد اوری در کتاب خاطرات طلاب جهادی استان به گروه های یاوران سلامت استان ارسال فرمایند لینک گروه یاوران سلامت(طلاب برادر)⬅️.https://eitaa.com/joinchat/3314155561C997649f8df یاوران سلامت(طلاب خواهر)⬅️https://eitaa.com/joinchat/3265921065Cebb465ade5