*🌐 "مصاحبه با دختر علامه حسن زاده آملی حفظه الله"* https://eitaa.com/women92 *خانم حسن زاده! گویا شما دروس حوزوی را در محضر پدر تلمذ کرده اید. موافقید گفت و گو را با همین موضوع آغاز کنیم؟ بله، من از دوران راهنمایی در محضر پدر تحصیل حوزوی را آغاز کردم و به علت علاقه شدیدم به دروس الهیات و عرفان، تعدادی از کتابهای استاد را به صورت خاص در محضر ایشان درس گرفتم؛ کتابهایی مانند« معرفت نفس»،«الهی نامه» و «دفتر دل». به لطف خدا و با راهنماییهای حضرت علامه هم اکنون در حال نوشتن رساله دکتری خود در موضوع عرفان اسلامی هستم. *حضرت استاد به همه فرزندان خود تدریس می کردند یا شما استثنا بودید؟سوال دیگر این که روش ایشان در آموزش های خانوادگی چه بود؟ ایشان برای تمام فرزندانشان از سوم راهنمایی تدریس جامع المقدمات را آغاز کردند. بعد از آن هم به تدریس ادبیات فارسی می پرداختند، تاکید ویژه ای داشتند که تحصیل ادبیات فارسی برای طلبه دینی ضروری است، به همین دلیل کتاب های کهن فارسی مانند کلیله و دمنه، بوستان و گلستان سعدی، بخشی از مثنوی معنوی و دیوان حافظ را به طور ویژه به فرزندان خود می آموختند و بعد سراغ دروس تکمیلی در سطح بالاتر می رفتند. نکته ای که در این میان حائز اهمیت است، تاکید پدر بر علایق فرزندان بود. ایشان از همه ما می پرسیدند که دوست داری در کنار دروس حوزوی، چه کتابی را بخوانی و در این زمینه بسیار راهنمای ما بودند. مثلا یکی از برادرانم به ادبیات فارسی علاقمند بود و پدر بسیار به او کمک کرد، بحمدالله ایشان علاوه بر تحصیل علوم حوزوی در سطوح بالاتر و ملبس شدن به لباس روحانیت، در زمینه هنر و ادبیات نیز صاحب نظر بوده و هم اکنون سردبیر چند مجله تخصصی است. یکی دیگر از برادرانم در حوزه علم اعداد از خود علاقه نشان داد و با آموزش علامه توانست در این زمینه تبحر خاصی پیدا کند. دو برادر دیگرم نیز استعداد هنری در عرصه خوشنویسی و خطاطی داشتند که پدر فوت و فن های خوشنویسی را به آنها آموخت و حالا هر کدامشان استاد خط هستند. من و خواهرم نیز به اندازه ظرفمان از برکت های وجودی پدر بهره بردیم. به این موارد اشاره کردم برای آن که بگویم ایشان همیشه علایق فرزندان خود را در نظر می گرفتند و سعی می کردند با آموزش و پرورش، استعدادها را در آن زمینه بارور سازند. *یعنی هیچ اجباری در تربیت علمی و دینی فرزندان به خرج نمی دانند؟ به هیچ وجه اهل اجبار نبودند؛ نه در تحصیل علوم و نه حتی در مسائل سلوکی؛ فقط از ما می خواستند که واجبات را ترک نکنیم، تنها براین مسئله تاکید شدید داشتند. خانواده پدری علامه نیز تقریبا همین وضع را داشت. پدربزرگ ما روحانی نبود، ولی حضرت علامه بارها فرموده اند که پدرشان انسانی الهی و فردی بسیار مذهبی بود و به هیچ وجه فرزندانشان را مجبور به انجام کاری نمی کرد که برایشان مشکل باشد و در تعلیم و تربیت فرزندانشان بسیار کوشا بود و همین احساس مسئولیت و ظرافت ایشان باعث شد که پدر از پنج سالگی به مکتب بروند و قرآن و احکام بیاموزند. ایشان از همان کودکی عطشی وصف ناپذیر نسبت به فراگیری علوم دینی داشتند. حالا بر بسیاری از رشته ها تسلط دارند و به همین دلیل لقب «ذوالفنون» گرفته اند. *اتفاقا سوال بعدی من در همین خصوص بود، حضرت استاد بین علوم مختلف تاکید ویژه ای بر یک رشته خاص دارند یا نه؟ حتما می دانید که پدر در چندین رشته دانشگاهی و حوزوی مجتهد هستند، از ادبیات، عرفان و فلسفه گرفته تا نجوم و ریاضیات و طب. برخلاف تصور برخی، من هرگز ندیدم که ایشان یکی از علوم را بر دیگری ترجیح دهند. معتقدند که همه علوم برای ارتقای نفس ناطقه انسانی و تکامل نفوس بشری به کار می آیند به شرط ان که صحیح استفاده بشوند و مکمل باشند. با این حال، باید بگویم که پدر تاکید فراوانی بر یادگیری زبان های خارجی دارند و می فرمایند برای دستیابی به نظرات و عقاید دیگران، و نقد و بررسی آنها و جواب گویی به شبهاتی که از سوی آن ها مطرح می شود باید به زبان های خارجی تسلط داشت. به هر حال برای نقد آرای دیگران،نخست باید منابعشان را مطالعه کرد و بعد به مباحثه به عالمانشان پرداخت، اگر به زبان آنها مسلط نباشیم این هدف محقق نخواهد شد. استاد پس از ان که به زبان عربی مسلط شدند به یادگیری زبان فرانسه پرداختند. امروز کتابهای بسیاری از فیلسوفان غربی به زبان فرانسه در کتابخانه پدر موجود است که همه انها را مطالعه کرده اند و اشراف کامل بر عقاید این افراد دارند. بارها به ما فرموده اند که من مسلمان تقلیدی نیستم، بیشتر مکاتب مادی و غربی را بررسی کرده ام و فهمیده ام که انها در برابر سوالات فیزیک و متافیزیک به طور جامع پاسخی ندارند، از همین طریق به پوشالی بودن آنها پی بردم. بعد از آن هم به سراغ ادیان مختلف رفتم و پس از تحقیقات کامل، فهمیدم که هیچ کدامشان کلام و حرفی را به انتقاد قرآن و کلام ائمه اطهار ندارند، لذا دی