*نان، عشق، شوهر فراری | پدیده شوهر فراری چیست و چقدر خانواده‌های ایرانی را تهدید می‌کند؟* | یک آسیب‌شناس: برخی شوهران از خانه‌ها فرار می‌کنند چون... *گزارش از همشهری آنلاین این روزها هشدارها درباره پدیده شوهر فراری افزایش یافته است. کارشناسان می گویند عدم پایبندی به ارزش های اخلاقی و شرایط سخت اقتصادی دو عامل اصلی که باعث می شود مردان ، خانواده شان را ترک کنند *شوهر فراری* زن فریاد می زند:« آقای قاضی، شوهرم به من خیانت کرده و فراری شده! من طلاق می خواهم. با مهریه. با نفقه بچه ها . با حضانت همه آنها . رفته زن دوم گرفته و فرار کرده.» مرد میانسالی با صبر و حوصله پشت میز نشسته، سرش را پایین انداخته و اظهارت زن را یاداشت می کند:« اینجا دادگاه نیست. شورای حل اختلاف است. در قانون ازدواج دوم یک مرد خیانت محسوب نمی شود. فقط اگر رضایت شما را جلب نکرده باشد، قانون به شما علاوه بر حقوق قانونی( مهریه، نفقه، اجرت المثل)، حق طلاق هم تعلق می گیرد.» چشمانش را تنگ می کند تا دقیقتر به آن مرد نگاه کند وبا حالتی از خشم و تعجب آرام تر می پرسد:« فقط همین! من با ۲ تا طفل قد و نیم قد را گذاشته رفته با یکی دیگر. نه خرجی نه مخارجی نه محبت پدرانه ای. او دنبال عیش و نوش خودش است. یعنی زندانی اش نمی کنید!؟ نباید تقاص پس بدهد!؟ جوانی من چه می شود!؟آینده این بچه ها!؟» - خانم قرار نیست که اعدامش کنیم. ما اینجا هر چه قانون بگوید اجرا می کنیم . ماموریم و معذور. او زندانی نمی شود جون جرمی مرتکب نشده. مهریه تان را به اجرا بگذارید. اگر حق و حقوق تان را پرداخت نکرد آن وقت زندانی اش می کنیم تا مهریه ات را پرداخت کند. اگر نداشت هم قسطی اش می کنند.» زن پاسخی ندارد به جز اینکه اشک بریزد و آنجا را با ناامیدی ترک کند. روایت اول؛ مردهایی که شلورشان دوتا شده اینجا در یکی از شعبه های شورای حل اختلاف غرب تهران گوش تا گوش مرد و زن نشسته؛ عده ای آمده اند تا کار را یکسره کنند، عده ای فقط می خواهند دعوا کنند و انگار هنوز مرافه شان تمام نشده تا به یک تصمیم قطعی برسند، خیلی از زوج ها هم تنها هستند، زن های تنهایی که کلی هم صحبت و هم درد پیدا کرده اند و حالا متوجه شده اند با خیلی ها مشکلات شان مشترک است چه بسا وقتی مقایسه می کنند متوجه می شوند، وضع و شرایط شان بهتر از خیلی از زنان دیگر است. راهرو پر شده از قدم های آشفته زنی که احساس می کند، هیچکس ،حتی قانون هم نمی تواند حقش بستاند:«۱۵ سال پیش توی دانشکده آمد و در گوشم حرف های عاشقانه خواند. انقدر گفت و گفت که خامش شدم. پا به پای کار کردم، خانه خریدیم، ویلا خریدیم. ماشین لوکس، بچه دار شدیم و... زندگی تازه داشت زیر زبانم مزه شیرینی می کرد . پارسال بچه سوم آمد تا خانواده ما بشود ۵ نفر. درست در لحظه ای که زندگی روی خوش به ما نشان داده بود آقا فیلش یاد هندوستان کرد. چه می دانستم چه نقشه ای در سر دارد. هنوز چله بچه سر نرفته بود که غیبش زد. خانه و ویلا و ماشین را از قبل فروخته بود. رفت که رفت. ردش را گرفتم آخرین بار ترکیه بود،با دختری که ۲۰ سال از خودش کوچکتر است، ازدواج کرده. حالا من ماندم و داغ خیانت، فقر و نداری و سه بچه بی بابا.» خانم مرادی می گوید شوهرش کاری کرده که دست قانون را هم بسته:«از کشور خارج شده، دیگر به این اسانی دست مان به او نمی رسد.» زن ها در اینجا به دو علت تنها شده اند و شوهرشان آنها را رها کرده ؛ دلیل اول مردهای هستند که شلوارهای شان دو تا شده و عشق فاتحه زندگی شان را خوانده. دسته دوم مردهای هستند که به خاطر شرایط سخت اقتصادی پا به فرار گذاشته اند! جالب است که در هر دو مورد پررنگ است. یکی از از اعضای شورای حل اختلاف می گوید:« امان از دست برخی زن ها. می روند سراغ مرد های متاهلی که زن و زندگی دارند.» زن میانسالی خودش را امیر زاده معرفی می کند می گوید باور می کنید من، خواهرم و دخترخاله ام همه مان از یک سوراخ گزیده شدیم:« ۱۵-۲۰ سال پای شوهران مان ماندیم و جوانی مان را گذاشتیم برای پیشرفت و زندگی. از حق نگذریم آنها سر به راه بودند اما تا دست شان به دهان شان رسید، زن های دیگر آمدند سراغ شان. زن های جوان تر. مطمئنم دختران و زنان جوان فقط به خاطر شرایط مالی با مردان میان سال ما ازدواج کرده اند. آنها فقط به دنبال کسی هستند که بتواند ساپورت مالی شان کند. اینطور زندگی دیگر زنان را نابود می کنند. ما فامیل کوچکی هستیم اما در همین فامیل کوچک ، تا به حال سه قربانی داشتیم؛ من، خواهرم، دختر خاله ام.» روایت دوم؛ شوهرانی که به خاطر نداری ناپدید می شوند او ادامه می دهد:« این اتفاقات گاهی به خاطر ناتوانی در تامین معیشت خانواده، گاهی به خاطر ارتکاب جرم، خشونت ها روانی جنسی، جسمی یا عاطفی، گاهی وابستگی به مواد مخدر و... زمینه را برای خروج مرد ها فراهم می کند. اتفاقی که در حال حاضر در جامعه ما در حال گسترش است»