دنیا محل رنج هست خدا برای تمام انسانها با توجه به ظرفیت وجودی‌شون و نوع شخصیت‌شون، رنج‌هایی رو قرار داده تا انسانها بتونن با گذر از این رنج‌ها رشد کنند و به کمال برسند. وجود رنج توی زندگی انسانها قطعی هست. حدیثی از امام صادق _علیه‌السلام_ هم در این باره نقلِ که: یکی از این سه تا مشکل رو همیشه مومن داره. یا اینکه یکی تو خونه با مؤمن کینه‌ورزی میکنه و اذیتش میکنه یا اینکه همسایه‌اش اذیتش میکنه یا اینکه یکی سر راهش قرار میگیره و اذیتش میکنه. حالا اگه یک مؤمنی رفت و سر قلّهٔ کوه زندگی کرد، که نه خانواده‌ای داره و نه رهگذری که بخواد اونجا اذیتش کنه، بنابراین خداوند یک شیطانی رو مامور میکنه که بره و اون شخص رو اذیت کنه. یه آقایی می‌گفت که من بعد ۱۵ سال بالاخره رابطه‌ام با همسرم خوب شده و همسرم خیلی از رفتار گذشته‌اش پشیمون هست، اما الآن نمی‌دونم چرا پسرم خیلی اذیتم می کنه! اون بنده خدا نمی‌دونست که رنج توی دنیا قطعیه و اگه همسرت اذیتت نکنه، قطعا یکی هست که بهت آزار برسونه. پس تا اینجا فهمیدیم که رنج قطعیه و برای همه مردم هم رنج هست، منتهی این رنج با توجه به ظرفیت‌شون برنامه‌ریزی شده. دنیا به شکلی طراحی شده که هیچ شخصی در دنیا آزادی کامل نداره. آزاد نیست که در هر جایی یا به هر کسی بتونه آزار برسونه. مثلا به این داستان توجه کن👇 یک آقای دیوانه و عصبی کنار چهار راه ایستاده و میخواد یک سنگ رو برداره و به سمت ماشین‌هایی که در حال عبور هستند، پرتاب کنه. اون شخص اختیار داره که سنگ رو بزنه یا نه؛ اما اختیار نداره که به کدوم ماشین سنگ و بزنه. اینجا خداوند متعال هست که برنامه‌ریزی می‌کنه، مثلا تصور کن اون لحظه یک ماشینی داره عبور می‌کنه که صاحبش صبح اون روز صدقه داده و یا کار خوبی کرده و اون شخص همین که می‌خواد یک سنگ رو برداره و پرتاب کنه، ناگهان گوشی موبایلش زنگ می‌خوره و مجبوره جواب بده و اون ماشین عبور می کنه. اون شخص تماس تلفنی‌ش تموم میشه و حالا یک ماشینی که اتفاقا هم شاید برای اولین بار داره از این خیابون رد میشه و بنا به دلایلی قراره امتحان بشه رو می‌بینه و سنگ رو برمیداره به سمت اون ماشین پرتاب می‌کنه و شیشه‌اش رو می‌شکنه. ظاهرا اون شخص اختیار داشته در زدن اون سنگ، اما اینکه به چه ماشینی برخورد کنه رو خدا برنامه‌ریزی کرده بوده. بنا براین هیچ رنجی توی دنیا اتفاقی نیست (چیزی به عنوان شانس نداریم) و همه چیز برنامه‌ریزی شده است. به همین خاطر هم ما نباید برای رنج‌هامون دنبال مقصر باشیم. گاهی اوقات ما انسان‌ها دچار طغیان میشیم، یعنی به خاطر حس بی‌نیازی یا به خاطر ناشکری و طلبکار بودن از خدا، دچار طغیان زدگی میشیم. خیلی وقتها خدا ما رو امتحان می،کنه تا طغیان‌مون رو بشکنیم، ولی با ناشکری کردن‌مون، بیشتر درگیر طغیان میشیم و اینجا خدا انقدر بهمون رنج میده و انقدر امتحان‌مون می‌کنه تا طغیان زدگی‌مون از بین بره. حالا به نظرتون بهتر نیست از همون اول خودمون، شاخ طغیان زدگی،مون رو بشکنیم تا کمتر رنج بکشیم!؟ یکی از مهم،ترین راه‌های کاهش رنج، اینه که مراقب باشیم طغیان نکنیم. اگه میخوای بدونی طغیان کردی یا نه، ببین الآن حالت چطوره؟ اگه حالت خوب نیست، آرامش نداری و نمی‌تونی دقیق و عمیق فکر کنی، بدون که دچار طغیان هستی. کسی که طغیان نکرده باشه، دائما سعی میکنه با استغفار، سطح طغیان خودش رو پایین بیاره، اما کسی که طغیان کرده باشه، دائم دنبال توجیه اشتباهات خودشه و مبارزه‌بانفس چنین آدمی هم به دردش نمیخوره. گاهی اوقات میبینیم که مثلا یه آقایی میگه: من کلی زحمت میکشم و کار میکنم و برای خانواده‌ام هزینه میکنم، اما همسرم قدر منو نمی‌دونه و از من تشکر نمیکنه. خب آقا شما چرا طغیان کردی؟ باید از خدا ممنون باشی که شما رو بانی رسوندن روزی چهار نفر قرارداده. در برابر این سختی‌ها شما داری رشد میکنی و نورانی میشی. شما بیشتر از خانواده‌تون سود می‌بری. یکی از بهترین راه‌های زدن طغیان، کردنه یک روزی که گناهی نکرده بودی، چند بار از ته دلت با صدای بلند استغفار کن و بگو خدایا من غلط کردم. ببین اگه از ته قلبت یه صدایی میگه: مگه چی کار کردی!؟، بدون اون همون حس طغیان هست که الآن بیرون زده و صداش در اومده. طغیان مرگ خاموشه. انسان رو کور میکنه و اون شخص دیگه نمیتونه خوب رو از بد تشخیص بده و باعث میشه انسان علاقه‌اش رو به انجام عبادت و کارهای خوب، از دست بده و به انجام گناه و کارهای بیهوده علاقه‌مند شه. حالا اگه کسی طغیانش رو بزاره کنار، عاشق خدا میشه و اونوقت از خدا میخواد که بهش رنج بده و رنج اولیاءِ خدا، عموماٰ از این رنج‌ها بوده. ائمه معصومین خیلی روی ذکر استغفار تاکید داشتن. استغفار برای روح انسان از نون شب هم واجب تره. استغفار غم‌ها را کاهش میده و باعث شاد شدن دل میشه. 🌷https://eitaa.com/women92مطالعات اسلامی