دلتنگی نعمتی است که نمیدانی از کجا چگونه سراغت میاد... حال دلت ناگهان دگرگون می شود... وسط شلوغی های تدریس، تحقیق، ترجمه و تبلیغ ناگهان دلتنگ شهر و دیار خودت میشوی... دلتنگ خانه همیشه گرم پدری... دلتنگ کوچه باغ انار و خاطرات کودکی ....چیدن انار از درخت و انارهای دانه درشت باغ عمو.... گاهی دلتنگی نشانه ای است از دلتنگی مادر یا پدری چشم براه!! گاهی هم درون و برون آشفته ات دنبال لختی آرامش می گردد... وچه آرامشی بهتر از خونه مادر!!! میدانی که فقط باید رفت باید تماس و تلفن آرام نمی شوی ... بار بربندد سوی زادگاه !!! هرچند خیلی کوتاه اما میدانی که برای وسعت قلبت به این سفر کوتاه اختیاج داری....... میرجعفری