شهید امیر عبداللهیان
🔺دیپلماتها مجری و عاملند، نه سیاست گذار و تعیین کننده راهبردها. اما پیشبردن آن راهبردها در عمل، توانمندی میخواهد و هنر. هنر دیپلمات انقلابی.
🔺برخی دیپلمات بودن و انقلابی بودن را با هم قابل جمع نمیدانند و دیپلماسی انقلابی را واژهای خود متناقض میدانند. به نظرم جذابیت اصلی انقلاب و معجزات آن را در همین مفاهیم به ظاهر خودمتناقض دنبال کنید. جمهوری اسلامی، آزاداندیشی دینی، علم دینی، وحدت حوزه و دانشگاه، جنگ مقدس، نماز سیاسی عبادی، و و و .
🔺من حداقل سه جریان دیپلماسی مهم در سپهر سیاست خارجه بعد انقلاب میشناسم. کانونهای اختلاف این سه جریان چیست؟
🔹نکته اول در مناسبت اراده ایران با دنیای پیرامون است. برخی کانون اصلی تصمیم گیریشان منفعت ملی است، برخی کانون اصلی تصمیم گیریشان عزت است. این دو با هم لزوما مطابق نمیافتد، مثل اینکه کسی به شما بگوید تابع من باش تا شکمت را سیر کنم. هویت خود را رها کن تا فلان جایگاه را داشته باشی. خروجی این سبک تعامل همان است که با عنوان "دیپلماسی التماسی" میشناسیم.
در سطح راهبردی نه ، اما در ساحت اندیشه عدهای، و همینطور سطح اجرا و سبک کنش مدیران سیاست خارجه وجود دارد. از بیانشان و انتخاب طرف تعاملاتشان و تعجیل یا تانیشان، یا تمرکز بر موضوعات تا حتی زبان بدن و لحن و ...
🔹نکته دوم در شناخت و توصیف شرایط. فهم جغرافیای قدرت و عناصر اصلی تعیین کننده و روابطشان با ما و فرصتها و مزیتهای ما و قواعد حاکم بر عالم سیاست و امثالهم.
مثلا کسی که دنیای امروز را دنیای گفتگو و مذاکره بداند، مناشئ قدرت را چه نظامی چه غیر نظامی، خرج گفتگو میکند. در واقع میدان را پشتیبان گفتگو میداند. این خط را شما در دهه شصت و سبک سیاست "جنگ جنگ تا یک پیروزی" ببینید، قصه مجمع عقلا و تا بعد از آن. در جهت دیگر یک جریان، دنیای امروز را دنیای قدرت میداند و دیپلماسی و گفتگو را اصالت نمیدهد بلکه از آن بهره میبرد برای نقد کردن آنچه در میدان به دست میآید، و برای استفاده از ابزار دیپلماسی به عنوان یک روش اعمال قدرت، مثل تهدید و تطمیع و ...
🔹نکته دیگر فهم انعطاف و مصلحت است. که شما را مثل ماهی لیز میکند، قدرت و توانمندی و انعطاف و ابتکار عملتان را زیاد میکند. برای آنکه به هدف و منظورتان برسید و طرفهای مقابل با قواعد و حقوق موجود دنیا، مانعتان نشوند بلکه شما از همان امور در جهت مقاصدتان بهره ببرید.
🔺ما سه جریان در حوزه سیاست خارجه به صورت فعال داریم. اگر چه اینها طیف هستند اما سه عنوان کلی را میتوان برای این سه جریان در نظر گرفت:
🔹جریان دیپلماسی التماسی:
این جریان در نظر و سبک اقدام، منفعت را بر هویت و عزت مقدم میکند، در ساحت حکمت قدرتهای دنیا را منحصر در آمریکا و اروپا میداند، در ساحت مصلحت البته به ظاهر به شدت مصلحت گرا است اما این مصلحت گرایی بیشتر ابزار او است برای توجیه داخل برای همراهی با او.
🔹جریان دیپلماسی غیر منعطف و خشک:
این جریان هم طیفی است برخی از طیفهای آن از حکمت و عقلانیت بهره کمی بردهاند ولی عمدتا مشکل این جریان، نفهمیدن مصلحت و انعطاف است. اینها البته عموما در این سالها به عنوان نقاد جریان مقابل عمل کردهاند. این جریان دولت رییسی را در حوزه دیپلماسی ادامه دولت روحانی میدانستند، در ماجرای برجام با اصل مذاکرات مخالف بودند نه فقط نتیجه آن، ایده موشکباران اسراییل را از ابتدای طوفان الاقصی دنبال میکردند، تهمت خیانت به دیپلماتهای زمان روحانی میزدند و ...
🔹دیپلماسی انقلابی:
سبک شهید امیرعبداللهیان در این مدت کوتاه سه ساله در تاریخ ایران از این جهت بینظیر است. اولا با همه وجود، ملاک او عزت و هویت بود و به همین سبب کاملا مدد ایران در همه حوزه های مختلف میشد نه یک گرفتاری برای دیگر بخشها. ثانیا فهم او از جغرافیای جدید قدرت در دنیا و مزیتهای ایران باعث میشد روشهای او منتج شود. ثالثا با این شرایط دیپلماسی برای او حقیقتا یک میدان مقدس و معنوی میشد لذا شبانه روزی و حداکثری در این صحنه تلاش میکرد. او دیپلمات ملت ایران بود و همزمان دیپلمات اصلی جبهه مقاومت و این دو را تقویت کننده هم میدید. رابعا او بسیار تیزهوش و منعطف بود به همین دلیل هم، جریان خشک و غیر منعطف او را زیر بار نقد جدی میگرفت، اما او با همین تیزهوشی از تله های مختلف کشورهای غربی عبور میکرد.
🔺به نظرم درباره شهید امیرعبداللهیان و سبک او در مدیریت و اجرای دیپلماسی انقلابی باید بسیار اندیشید و بسیار نوشت. اینکه چگونه چنین مدیری تربیت شد. و چگونه در سخت ترین شرایط روشهای او در کوتاه مدت منتج بود نیز باید بیشتر اندیشید.
@womengov