💤غزل مثنوی تقدیم به سردار عاشورایی سپاه اسلام، فاتح خرمشهر، ای ▪️مطلعی نیست که با عشق برابر باشد واژه ای نیست که از نام تو بهتر باشد ▫️ای که میلاد تو هم قافیه با عاشوراست قسمت این است غزل های تو بی سر باشد! 🤼‍♂چه کسی دیده که در معرکه یک کشتی گیر ▪️همه ی دغدغه اش خواهر مضطر باشد؟ ▫️شعر من هرچه به توصیف تو کوشید، نشد ▪️مگر امدادرسان ساقی کوثر باشد ▫️وچه بهتر که قلم دست خودت باشد و بعد ▪️بیت بیت غزلت لاله ی پرپر باشد! ▫️همه دلگرمی یک لشکر، سردار حسین ▪️مرد دلدادگی و غیرت و ایثار، حسین ▫️به زمین پرچم اسلام نخواهد افتاد ▪️تا در این معرکه زنده است علمدار حسین ▫️انسجام صف کفار به هم ریخته است ▪️تا که حاضر شده در صحنه ی پیکار، حسین ▫️کوه هم باشد اگر خصم، ز هم می پاشد ▪️چون که ذکرش بشود حیدر کرار، حسین ▫️با همه خستگی اش باز ببین می خندد ▪️زخم ها دارد و انگار نه انگار، حسین! ▫️گرچه با قدرت بسیار به جنگ آمده است ▪️دشمن از دست تو ناچار به تنگ آمده است ▫️لشکر بعث عجب نیست زمین گیر شود ▪️پیرکفتار زمین خورده ی این شیر شود! ▫️مرگ بازیچه ی دستت شده است ای سردار ▪️جبهه انگار که مستت شده است ای سردار ▫️درد در پیش تو زانو زده و درمانده ▪️عشق گردان همه این است تویی فرمانده ▫️فتح خونین شهر از غیرت و جانبازی توست ▪️همه جا صحبت مردی و سرافرازی توست ▫️مستی باده کجا، لفظ من ساده کجا؟ ▪️تیر و خمپاره کجا، سفره ی آماده کجا؟ ▫️شعر هرگز به بیان تو نمی یابد دست ▪️قدر یک جرعه از آن باده که نوشیدی هست؟! # یادها_و_خاطره ها # سالگرد_شهادت