💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠در تهران وکیل اول مدرس بود. ایشان در مقابل ظلمْ تنها مى‏‏ایستاد و صحبت مى‏‏کرد، و اشخاص دیگرى از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که مى‏‏ایستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعدیات آن شخص، صحبت مى‏‏کرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد براى ایران و سربازش هم- سالداتش (کلم‏ه‏‌اى است روسى به معنى سرباز) هم، به اصطلاح خودشان- تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه مى‏‏خواستند، این تو [ى‏] تاریخ است) یک مطلبى را مى‏‏خواستند که تقریباً اسارت ایران بود و مى‏‏گفتند باید از مجلس بگذرد. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجى نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد. بقیه جرأت پیدا کردند و رأى مخالف[دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را. آنها هم هیچ غلطى نکردند. بناى سیاسیون هم همین معناست که یک چیزى را تشر مى‏زنند ببینند طرف چه جورى است؛ اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، اینها عقب مى‏زنند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت، اینها هم جلو مى‏آیند. حیوانات هم همین جورند. حیوانات هم همین خصوصیات را دارند که اول مى‏‏آید جلو ببیند این چه آدمى است. اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد، فرار مى‏‏کند. اگر این فرار کرد، دنبالش مى‏‏کند. این خوى حیوانى است. 📚صحیفه امام، ج‏3، ص245 ☀️(رضوان‌الله‌علیه) —————————‏ ‏‏🇮🇷مجموعه‌ی فرهنگی سنگر🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷