سر عباس تا سر نی رفت خیمه ها گر گرفت و بلوا شد تا که فهمیدند بی علمداریم سر یک گوشواره دعوا شد میدونی چرا صورت من شد کبود عمو نبود میدونی چرا رفتم محله یهود عمو نبود زیبایی دختر به گیسوی بلند است مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم باشد بزن چشم عمو را دیدی من هیچکس را بین این صحرا ندارم