🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن 💢 سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید آتش به جان این جگر مبتلا مزن بالا سرت جواد و اباصلت آمدند پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه با یاد کربلا، طرفی آب را مزن این دست از شراره ی زهر آب گشته است بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن ✅رضا باقریان 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷