نهج البلاغه: نهج البلاغه: •┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈• 🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮 🎙️نامه های نهج البلاغه۵٣ ☀️(عهدنامه مالک اشتر) بخش ١٧:گزینش منشیان و دبیران☀️ ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِکَ خَيْرَهُمْ، وَاخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَکَايِدَکَ وَأَسْرَارَکَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الاَْخْلاَقِ، مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ الْکَرَامَةُ، فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْکَ فِي خِلاَف لَکَ بِحَضْرَةِ مَلاَ، وَلاَ تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُکَاتَبَاتِ عُمِّالِکَ عَلَيْکَ، وَإِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْکَ، فِيمَا يَأْخُذُ لَکَ وَيُعْطِي مِنْکَ، وَلاَ يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَکَ، وَلاَ يَعْجِزُ عَنْ إِطْلاَقِ مَا عُقِدَ عَلَيْکَ، وَلاَ يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الاُْمُورِ، فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَکُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ. ثُمَّ لاَ يَکُنِ اخْتِيَارُکَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَاسْتِنَامَتِکَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ، وَلَيْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَالاَْمَانَةِ شَيْءٌ؛ وَلَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَکَ، فَاعْمِدْ لاَِحْسَنِهِمْ کَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً، وَأَعْرَفِهِمْ بِالاَْمَانَةِ وَجْهاً، فَإِنَّ ذَلِکَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِکَ لِلَّهِ وَلِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ. وَاجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْر مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ، لاَ يَقْهَرُهُ کَبِيرُهَا وَلاَ يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ کَثِيرُهَا، وَمَهْمَا کَانَ فِي کُتَّابِکَ مِنْ عَيْب، فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ، أُلْزِمْتَه. پس از آن در حال نويسندگانت بنگر و بهترين ايشان را (از جهت راستى گفتار و درستى كردار) به كارهايت بگمار، و نامه هايت كه در آنها تدبيرها و رازها (براى دفع دشمن و ملك دارى) بيان ميكنى تخصيص ده بكسى كه در همه خوهاى پسنديده (ديندارى، امانت، خير خواهى، پاكدامنى و مانند آنها) از نويسندگان ديگر جامع تر باشد (زيرا كسيكه بر اسرار سلطنت و حكومت از همه بيشتر دست مى يابد بايد داراى اوصاف شايسته باشد، و گر نه به اندك غرضى شكست لشگر را در جنگ و زيان مملكت را در كارها فراهم مى آورد). كسيرا كه مقام و بزرگوارى سركش نسازد كه به مخالفت با تو در حضور مردم و بزرگان بى باك باشد،  و كسيرا كه غفلت و فراموشى سبب نشود كه كوتاهى كند در رساندن نامه هاى كار گردانانت بتو و نيكو پاسخ دادن آنها از جانب تو، و در چيزهائى كه براى تو مى ستاند و از جانب تو مى بخشد، و كسيكه قرار داد به سود ترا سست نبندد (بلكه آنرا استوار و زباندار گرداند) و از گشادن گره قراردادى كه به زيان تو بسته شده ناتوان نگردد،  و اندازه مقام و پايه خود را در كارها بداند، زيرا نادان بمقام و كار خويش بمقام و كار ديگرى نادانتر است (پس نويسنده مخصوص ملك و حاكم بايد به پايه و قدر خود دانا باشد تا پايه و كار هر كس را بشناسد).  و ديگر ايشان را (براى كارها) به فراست و دريافتن و اطمينان و نيكو گمانى خود نبايد برگزينى، زيرا مردان (كار گردانان) براى بدست آوردن دل حكمرانان آراسته و نيكو خدمت خود را مى شناسانند (امانت و نيك نفسى و خير انديشى از خود جلوه مى دهند، و عيوب و بديهاشان را از والى مى پوشانند تا او را فريفته اعتقاد و حسن ظنّ او را جلب نموده به كارهاى ديوانى برسند) در حاليكه غير از آنچه از خود نشان مى دهند و خويش را بآن مى آرايند چيزى از خير خواهى و امانت (در ايشان) نيست،  ولى آنان را به كردارى كه براى نيكان پيش از تو انجام داده اند بيازما، آنگاه نيكوترين آنان را كه بين مردم آشكار و درستكارتر آنها را كه روشناس و در زبانهاشان باشد برگزين، و اين آزمايش تو دليل است بر فرمانبرى تو از خدا و كسى (امام عليه السّلام) كه كار را بدست تو سپرده،  و براى هر كارى از كارهايت رئيس و كار گردانى از نويسندگان قرار ده كه بزرگى كارها او را مغلوب و ناتوان نكند، و بسيارى آنها او را پريشان نسازد، و هرگاه در نويسندگانت عيب و بدى باشد و تو از آن غافل باشى ترا بآن بدى مى گيرند (بازخواست آن بر تو باشد).  🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 شرح وتفسیر: منشیان و کارگزاران: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه درباره منشيان مخصوص و حافظان  قراردادها و نامه هاى سرّى و محرمانه دستورات مهمى صادر مى کند. مى فرمايد: «سپس در وضع دبيران و منشيانت دقت کن و کارهايت را به بهترين آنها بسپار»; (ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِکَ خَيْرَهُمْ). تعبير به «خيرهم» تعبير جامعى است که تمام اوصاف برجسته را که لازمه چنين مقام حساسى است شامل مى شود. آن گاه امام در ادامه اين سخن به شرايط ک