‼️شبهه دوم: «جعفر بن علي» تولد فرزندی برای برادرش را به شدت انكار كرد و به همين جهت پس از مرگ وی، اموالش را تصاحب نمود ... و ريختن خون كسانی را كه ادعای پسری برای برادرش می‌كردند، جايز شمرد! پاسخ: اين انتقاد نيز از چند جهت مردود است: استدلال به عمل يك شخص، در صورتی صحيح و پذيرفتنی است كه آن شخص از خطا و اشتباه به دور باشد و هرگز گناهی از او سر نزند. همگان در اين امر اتفاق دارند كه «جعفر بن علي» اين مقام را نداشت و وجود او به عنوان فرزند امام(ع) ، اين مقام(عصمت از گناه) را برای او ممكن نمي­كرد. در گذشته نيز افراد فراوانی، فرزند پيامبران و صالحان بوده اند؛ اما گناهان بزرگی مرتكب شده ­اند!! انكار «جعفر» نسبت به فرزند برادرش، بسيار طبيعی و بر طبق انتظار است؛ زيرا حسن بن علی(ع) دارای اموال فراوانی بود كه اگر به دست «جعفر» مي­رسيد، مي­توانست به وسيله آن به تمام خواسته­ های نفسانی و آرزوهای مادی خود برسد. از طرفی امام عسکری(ع) ، در انظار شيعيان دارای آن چنان مقام ارجمند و والايی بود كه شيعيان او را در همه امور، بر خود مقدم داشته و در برابر او مطيع و فرمانبردار بودند. خشنودی او را رضای خداوند و خشم او را غضب خداوند مي­دانستند. آن حضرت در زمان خود مرجع و مسؤول امور مادی و معنوی شيعيان بود و آنان خمس و زكات اموال خود را به عنوان يك وظيفه دينی، به او يا به وكيلش تقديم می‌كردند تا به افراد مستحق برساند. جعفر مي­دانست شيعيان اين عمل را پس از «حسن بن علی» با جانشين او انجام خواهند داد. حال آيا با وجود اين همه انگيزه­ های مختلف برای انكار «مهدی»، باز هم مي­توان به انكار جعفر استدلال كرد و انكارش را شاهدی بر درستی مدعای خود دانست؟! تاريخ نويسان گوشه ­ای از رفتارهای اخلاقی و عواملی را نقل كرده اند كه موجب انكار جعفر نسبت به مهدی(ع) فرزند برادرش گرديد و او را وادار كرد خليفه وقت را نسبت به جانشين حسن و شيعيانش تحريك كند و... ‼️شبهه سوم: «حسن بن علی» در هنگام مرگ مادر خود «حديث، ام الحسن» را وصيّ و سرپرست جميع اوقاف و اموال خود قرار داد و اختيار تصرف در آنها را به او واگذار کرد. اين خود دليل بر آن است كه آن حضرت فرزندی نداشته است. پاسخ: اين شبهه نيز سست و بی اساس است و نمی توان به آن در انكار فرزند حسن بن علی(ع) اعتماد كرد. وصيت امام حسن(ع) به مادرش، مؤيد اين مطلب است كه وی مي­خواسته، ولادت و وجود فرزندش را پنهان نگه دارد و از ريختن خونش به دست حاکمان جور جلوگيری كند. اگر در وصيت، نامی از فرزند خود مي­برد و يا شخصاً به او وصيت مي­كرد، نقض غرض مي­شد و هدف نهايی (حفظ كردن مهدی(عج) برای زمان لازم و مناسب) به دست نمی ­آمد. به خصوص آنكه امام عسکری(ع) مجبور گرديد، اسامی در باريان نزديک خليفه (مانند «واثق» و «محمد بن مأمون» و «فتح بن عبد ربه» و ...) را در وصيت نامه درج كند، تا اين وصيت از نظر دولت عباسی، معتبر باشد و موجب حساسيت آنها نسبت به فرزندش و سبب كوشش آنان برای پيدا كردنش نگردد. ضمناً شيعيان را از تهمت اعتقاد به وجود فرزندی برای خود و نيز از اعتقاد به امامتش برهاند.[۳۸۵] البته چنين حركتی، قبلاً نيز به دلايلی از ائمه: صورت گرفته بود.[۳۸۶] 📚[۳۸۵] . شيخ مفيد، فصول العشرة في الغيبة (۱۰ انتقاد و پاسخ پيرامون غيبت حضرت مهدي(عج) )، ترجمه محمد باقر خالصي، صص ۱۸ ـ ۴۸. (با تصرف و تلخيص) 📚[۳۸۶] . ر. ك: داستان وصيت امام صادق(ع) . درسنامه مهدویت📒 خدامراد سلیمیان🖊 ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @yaamahdi2 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃