اسرائیل باید از صحنۀ روزگار محو شود ولی بیا فعلا این کار را نکنیم!(1) 🌹🌹🌹🌹🌹 در این یادداشت دو بحث مهم مد نظر حقیر است: 1️⃣اول- سال 42 یکی از محورهای مهم سخنرانی های حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ، اسرائیل و شرهایی بود که بر سر ملت مسلمان آورده بود. اما طرح مبارزاتی امام برای مبارزه با اسرائیل که بعدها آن را غدۀ سرطانی نامیده و گفته بود باید از صحنۀ روزگار محو شود، چه بود؟ آقای جواد مغنیه می گوید در نجف خدمت امام خمینی مشرف شدم و از بلایی که یهود و اسرائیل بر سر مسلمین آورده اند و طرح های خطرناکی که در آینده دارند، سخن گفتم. امام حرف های من را کامل شنید و بعد رو به من کرد و گفت؛ کمک کنید شاه را از کشور بیرون کنیم. بنابراین حضرت امام که خدایش با بهترین اولیاء و انبیاء محشور گرداند، برای این که اسرائیل را نابود کند، طرح مبارزاتی اش این بود که نظام اسلامی تشکیل دهد و حکومت را از طاغوت بگیرد و ارادۀ مردم با رهبری ولی فقیه شکل بگیرد. این چنین ما یک کشور در اختیار داریم با همۀ قدرت و ثروت داخلی و خارجی که به ارمغان می آورد. و با همۀ توانی که برای یاری کردن مستضعفان عالم خواهیم داشت. چیزی که جواد مغنیه می گوید در بهمن 57 بود که ناگهان متوجه حرف امام شدم. بنابراین برای نابودی اسرائیل باید کاری کرد و طرحی داشت. سؤال به جا و درست این است که طرح الان ما چیست؟ پاسخ روشن است؛ حرکت در فرآیند مرحله بندی شدۀ انقلاب اسلامی. ما مرحلۀ انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را پشت سر گذاشتیم و یک چهل سال باشکوه را عزت و اقتدار و موفقیت گذراندیم. و الان در گام دوم انقلاب اسلامی در مرحلۀ دولت اسلامی هستیم. الان طرح ما برای نابودی اسرائیل این است که باید دست به دست هم بدهیم و ایران را تقویت کنیم. باید قوی بشویم. و دولت اسلامی داشته باشیم. منظور از دولت اسلامی هم که با توضیحات جلودار روشن شده است. یعنی همین مردمی سازی نهادهای اداره کنندۀ حاکمیت. یعنی حضور پر رنگ و معنا دارد اراده ها و اقدام های عمومی مردم. ثمره اش هم در مبارزه و نابودی اسرائیل روشن است. وقتی ما قوی باشیم از حیث مالی علمی نظامی امنیتی و... به همۀ جبهه مقاومت و به جهان اسلام کمک می کنیم. اراده های امت اسلامی را شکل می دهیم. به اراده هاشان کمک می کنیم به قوی تر شدنشان چه در عرصۀ علم چه نظامی و غیره. از لحاظ دیپلماسی قوی می شویم، دشمن را ضعیف می کنیم و جبهه متحد تشکیل می دهیم. چه طلبه چه دانشجو چه کارمند چه کارگر چه معلم چه کاسب و بازاری و... و چه زن و چه مرد باید نقش و وظیفۀ خود و بهترین و مؤثرترین کاری که در این راهبرد می تواند انجام دهد را بیابد و شبانه روز در حق آن بکوشد. در این باره در یادداشت های دیگر صحبت خواهم کرد. 2️⃣دوم- ولی یک مسأله مهم باقی می ماند که کاملا ناظر به صحنه ذهن را درگیر می کند؛ درست است که مسیر اصلی همین است که گفته شد و باید با قدرت و جدیت پیش برویم. ولی گاهی مسألۀ اصلی کشور یا جهان تغییر می کند. و در نتیجه هر چند به شکل موقت باید به آن بپردازیم. مثلا در اوج مبارزات برای انقلاب هستیم و ذهن ها باید متمرکز بر خروج شاه باشد ولی وقتی زلزله می آید، باید برویم کمک. کاری که آقا در زلزلۀ سال 47 فردوس کاملا به موقع متوجه شدند و انجام دادند. و یا مثلا در حال ساختن نظام اسلامی هستیم که جنگ می شود و همه باید درگیر آن باشند. جالب است، کسانی که بی اعتنا به مسیر اصلی کشور مشغول کارهای بلند مدت و مبنایی خود بودند، الان هم چندان به درد انقلاب نمی خورند. البته روشن است که در صورت امکان ضمن درگیری با همین مسأله و حل آن باید از موقعیت در راستای هدف کلان بهره برد. اما اگر در دل مسأله نباشیم، متهم به پرت بودن از فضا می شویم. https://eitaa.com/yadashthayam