💐 آقای مهربانی وقتی از کوچه پس کوچه‌های آن طرف خیابان روبه روی باب الجواد کوچه شهید اندرزگو می‌آیم تو صحن‌ با صفای باب الجواد و مورد بازرسی قرار میگیرم قند تو دلم آب می‌شود تند تند از زیر پرده رد می‌شوم و خودم را به صحن امام مهربان می‌رسانم و‌ از این صحن به آن صحن، حتی کفش‌هایم را به کفشداری هم نمی‌دهم. آنقدر ذوق دیدارت را دارم که‌ لابلای ازدحام تند می‌آیم و خودم را می‌رسانم تو رواقی که رو به روی درب حرم با صفای شما است. یک گوشه‌ای را پیدا می‌کنم کفش‌هایم را می‌گذارم و با ارادت سلام و تعظیمی می‌کنم و دست به سینه با اشک و آه دعای فرج و صلوات خاصه شما را زیر لب زمزمه می‌کنم تا به درب خود حرم برسم، اشک امانم نمی‌دهد.حالا چه کنم؟ جمعیت مرا به این سو و آن سو می‌برد، تا دست راست حرم زیر اون چراغ سبز نوبتم شود دو رکعت نماز بخونم حالا دیگه عاشق به معشوق رسیده زبانم بند آمده‌، چی بگویم؟ می‌خونم زیر لب، قربون کبوترای حرمت امام رضا... قربون اون همه لطف و کرمت امام رضا... ✍️ مهری یزدان پناه 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 🌷همراه ما باشید با نخبگان یادداشت نویس حوزه🌷 🌐لینک کانال: @yaddasht_nokhbegan ✍️آی دی جهت تبادل نظر و ارسال یادداشت: @Kanone_Nokhbegan